search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« روزی روزگاری هيولاها | Main | يک سقوط آزاد واقعی »
بی ناموسی تا به کجا؟!
من با اينکه توانايی زيادی در سرکار گذاشتن بقيه (مخصوصا اساتيد و دبيران عزيز) دارم، اما هيچوقت از اين قابليت برای گرفتن نمره و پاس کردن درسا استفاده نکردم. يه جورايی احساس می کنم نامرديه! به قول مش قاسم اين بی ناموسی ها به ما نيامده. ولی يکی از بچه ها هست توی دانشگاه، با اينکه اصلا به قيافه اش نمی خوره اين کاره باشه، ولی لامصب هميشه از اين ضعف اساتيد استفاده می کنه و الکی الکی نمره می گيره! ترم اول که تربيت بدنی رو با بهونه اينکه يک قسمت مهمی از بدنش رو عمل کرده، نيومد و اخرش هم 18 گرفت! (اون عضو مهم رو هم همه می دونن چيه ديگه!!) آخرين شاهکار آقا هم اين بود که که مادربزرگشون آلزايمر داره، درنتيجه پنج شنبه ها بايد بمونن پيششون!
همينطوری احساس کردم اينا رو بنويسم اينجا، شايد يک فتح البابی باشد برای شنيدن شيرين کاری های بقيه! سقفِ خالی بندی های من هم به اون شب بر می گرده که خودمو جای محمدرضا فروتن جازدم!! (قبلا توضيح دادم...) خودم هروقت يادش می افتم يه ربع می خندم... ولی جديدا به اين نتيجه رسيدم که اگه می گفتم من علی دايی ام باحالتر می شد! بايد بيشتر تمرين کنم!!
آدم بدشانس باشه، شاخ نداره که! همين الان يک دوست عزيزی بهم خبر داد که فردا تا ساعت 10 صبح کلاسها تعطيله. (چون شب عزيزيست!!) اما لحظه ای به حافظه ام رجوع کردم و يادم افتاد استاد گرامی فرمودند امتحان ساعت 10 شروع ميشه... جالبه!! قضيه ميله و يه سرش داغ و يه سرش سرد و ... عجب!
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/41



Comments
اي بابا...اينهمه نوشتم كجا رفت؟؟؟
نكنه اينهم از اون كارهاته حميد؟؟
شاد باشي...يا حق!
آبی | November 17, 2003 11:47 PM
اون دوستت خانم بود يا آقا ؟!!
k1 | November 18, 2003 08:01 AM
بابا اينكاره استاد ... كه از قبليتهايت د رجهت منفي استفاده نميكني
nazok narenji | November 18, 2003 10:15 AM
1-درباره سينماي هند، لينك يك وبلاگ خوب كنار صفحه من است.
2- بابا پر كار!
3- بايد برم تا دوباره هنگ نكرده لامصب!
yekpanjere | November 18, 2003 06:22 PM
سلام حميد خان! ممنون بابت توضيحاتت. من نمي دونستم ماتريكس 3 اكران شده. از قرار معلوم شما هم تو اين مملكت كاره اي نميشين نه سياستمدار ميشين نه وزيري نه مسوولي... هيچي! چون مث اون دوستتون "استعداد" ندارين!
نقطه ته خط | November 19, 2003 11:53 AM
نه بابا از اين خبرا نيست...مثه اينكه استاد تيز گيرتون نيفتاده ها؟شاد باشي
حقيقتمدار | November 19, 2003 10:53 PM
ما شما را به مرور لحظاتی از زندگی خودتان دعوت می کنیم.ما شما را می خندانیم ما شما را می گریانیم.آنوقت سیگاری به شما تعارف می کنیم و از شما می خواهیم که آنرا زیر پا له کنید.
به دیدن نمایش ما بیایید ـشیرازـتالار ابوریحان ـ۶/آذر تا ۶/دی.
ساعت5:30
نمایش((مرثیه برای مردانی که تمام...))
نوشته وکار:بابک لطیفی_بهاره شفیعی
bahar | November 20, 2003 12:48 AM
حميد مي دوني من يه بدبختي بزرگ دارم...اونم اينه كه قبل از امتحانا نميدونم چه جوريه كه هميشه سوالها به دستم مي رسه...من اصلا مقصر نيستما...اما نمي دونم چرا اين جوريه...تو ميدوني چرا؟;)
shabboo | November 20, 2003 10:30 AM