search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« مسيح در تهران به صليب کشيده میشود | Main | يکی مارمولکو بگيره »
فيلمی که میفروشد
بايد خوشحال بود که فيلمی مثل کما داره میفروشه. در وضعيتی که تعداد فيلمهايی که در سال فروششون از مرز سيصد ميليون میگذره، به تعداد انگشتای دو دست هم نمیرسه، بايد راضی بود که يه فيلم بهسادگی تونسته صفهای طويلی ايجاد کنه. اما از طرفی فيلم پر از ايراده، فيلمنامهاش فکر کنم بعد از ملاقات با طوطی يکی از ضعيفترين فيلمنامههايی بوده که به عمرم ديدم. نويسنده فيلمنامه خيلی به خودش زحمت نداده که اتفاقات و شکلگيری روابط رو منطقی جلوه بده، فقط خيلی سردستی داستان رو تعريف کرده تا به جاهايی برسه که قراره لحظات مفرحی باشه و فروش فيلم رو تضمين کنه. اينقدر اين فيلمنامه ضعيفه که حتی تجربه تدوينگری معيريان هم نتونسته ضعفهای اونو بپوشونه. مثلا نگاه کنين به جايی که برای اولين بار امير به خانه حسن میرود، و صحنه بعدی میبينيم که شب در منزل او خوابيده، بی هيچ دليل خاصی. يا جاهايی قرار است فيلم دست به نقد جامعه بزند و مثلا پيام اخلاقی خود را منتقل کند. شاهبيت اين لحظات انتقال پيام اخلاقی، جاييست که يک افسر نيروی انتظامی رو ساکت در برابر امير قرار میده تا هر چه میخواهد دل تنگش، بگويد. يا اونجا که به ناگهان میفهميم امير مدال طلای المپياد رو داره و با خروجش، يک مغز از اين مملکت داره فرار میکنه چقدر نچسب دراومده.
تنها حسن فيلم که باعث فروش غير قابل انتظارش شده، همون يکسوم ميانی ماجراست که با دزدی ضبطها شروع میشه و با قهر کردن مريم به پايان میرسه. سکانس رقص شبانه دو رفيق با موسيقیهای مختلف هم بهيادماندنیترين فصل فيلمه که با بازی بسيار خوب امين حيايی (که انگار ساخته شده برای نقشهای کميک) و بازی گلزار (که ديگه آزاردهنده نيس) کامل شده.
اگر مدت بيشتری برای نوشتن فيلمنامه صرف میشد تا از اين حالت شعاری دربياد و اصرار نمیشد که در جایجای فيلم ملودی يار دبستانی (که اصلا دليل حضورش رو نمیتونم درک کنم) زمينه ماجرا باشه، کما به فيلم بهتری در سينمای بدنه تبديل میشد، هرچند در فيلمهايی که فرحبخش پشت اونه، زمان عنصر مهمتريست.
راستی؛ خوشحالم که گلزار داره تبديل به يه سوپراستار واقعی میشه و از طرفی هم خيلی ناراحتم که آتيلا پسيانی داره توی اين نوع نقشها کليشه میشه، ايکاش توی سينما هم مثل تئاتر، دنبال تجربهکردن بود.
درضمن فکر نمیکنم اکران مارمولک که از ديروز شروع شده تاثير خيلی آشکاری بر فروش کما داشته باشه و باعث سقوط چشمگيری در ميزان فروش روزانه فيلم بشه.
پینوشت: اين مطلب رو متاسفانه ديشب حين انتقال سرور پست کردم و بهخاطر همين همش دود شد رفت هوا! خوشبختانه بنا بهعادتی قديمی توی word، save کرده بودم ولی اگه کسی کامنت گذاشته بود ديروز متاسفانه بههمراه لينکهايی که ديروز دادم توی لينکدامپ پريده... متاسفم :(
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/101



Comments
سلام. د ر مورد فرار مغزها فکر مي کنم اولين بار بود که فيلي ساخته شد. در نوع خودش خوب بود. ولي واقعأ يک سوم ميانيش خوب بود و آخرش خيلي الکي تموم شد.
راستي دي وي دي ارباب حلقه ها رو ديدي؟
غزاله | April 23, 2004 12:17 PM
عجب....دوس دارم ببنمش .. چقدر بده دور باشي مجبور بشي فقط خبرارو بخوني .. :( ..هدا.
unknown-trill | April 24, 2004 02:10 AM
متاسفانه یکی از ایرادات فیلم اینه که از هر عاملی که فکر می کردم می تونه جذاب باشه استفاده کرده به قیمت اینکه هیچ نوع هماهنگی در بین نباشه!
حتی اون تایمی که برای رقص و پخش آهنگها گذاشته
آزار دهنده است . ادم رو یاد تیکه های نمایشی طنز میندازه نه یک فیلم سینمایی!
pouyan | April 25, 2004 03:04 AM
من از اينكه كما 1000 تومان هم بفروشه خوشحال نمي شم كه هيچ عصباني هم مي شم!
mim | April 26, 2004 01:38 PM