search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...« Eyes Wide Shut | Main | چگونه ياد گرفتم دست از نگرانی بردارم و يک نسخه پردهای از اسپايدرمن را تماشا کنم؟! »
ناباکوفخوانی در تهران
احتمالا بيشتر کسانی که اسم ولاديمير ناباکوف براشون آشناست اون رو با فيلم «لوليتا»ی کوبريک به ياد میآرن که براساس کتابی بههمين نام از او ساخته شده. ولی خود ناباکوف در عالم ادبيات معاصر و کسانی که ادبيات رو بهطور جدی دنبال میکنن نويسنده معتبریست و آثارش طرفدارهای زيادی داره و بهقول مهدی يزدانیخرم يکی از پايههای ادبيات داستانی بهشمار میره. ولی راستش رو بخواين تا حالا با اينکه 4-5 تا از کتابهاش رو دارم، وقت نکرده بودم که اثری ازش بخونم. اما چند روزی هست که «زندگی واقعی سباستين نايت» رو شروع کردم و با اينکه هنوز تا نصفههای کتاب هم پيش نرفتم بهشدت شيفتهش شدم.
داستان جالب و عجيبی داره؛ ماجرای مردی که برادر ناتنی نويسنده مشهوری بهنام سباستين نايت است و حالا پس از مرگ برادر نويسندهاش تصميم گرفته کتابی درباره زندگی او بنويسد و چون يکی در پاريس و ديگری در لندن زندگی میکردند چندان بههم نزديک نبودهاند و او مجبور است برای جمعآوری اطلاعات به ميان دوستان و همکاران محدود برادرش برود. درواقع او پس از چاپ کتابی بهنام تراژدی سباستين نايت توسط منشی برادرش، تصميم گرفته تا با نوشتن اين کتاب از برادرش اعاده حيثيت کند و ماجرای واقعی زندگی او را منتشر کند.
داستان بهقدری زيبا روايت میشه که بعضی وقتها شک میکنی که شايد اين اتفاقات واقعا رخ داده و نويسندهای بهنام سباستين نايت وجود خارجی داشته، حتی در يک فصل خلاصه داستان چند کتاب سباستين هم تعريف میشه و «و» (شخصيت اول داستان تنها با همين عنوان شناخته میشه) نظرش هم درمورد اونها میگه. درواقع تعليقی که ناباکوف در متن داستان پديد آورده چنان هنرمندانهست که خيلی ساده اسيرش میشی. ناباکوف اينقدر وزنه سنگينی در ادبيات هست که به جرات بتونم ناباکوفخوانی رو پيشنهاد کنم. کتاب رو انتشارات نيلا با ترجمه اميد نيکفرجام منتشر کرده و با اينکه روی جلد جالبی نداره، ترجمه قابل قبولی بهنظر میرسه. فروشگاه انتشارات هم توی خيابون زرتشت غربیست و انصافا هم کتابهای قابل دفاعی منتشر میکنه حميد امجد عزيز!
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/282
Comments
بايد جالب باشه
ماهي دودي | August 12, 2004 02:47 PM
بازم يه كتاب ديگه!ممنون... راستي بايد اين كتابخونه تو به ما هم قرض بدي:D
arefe | August 13, 2004 01:09 AM
اوا! امجد انتشارات داره؟!؟
انسان مه الود | August 13, 2004 11:50 PM
سلام ... مي خواستم براي كميك استريپ سربازهاي جمعه كامنت بدارم ؛ امكانش نبود ... اينجا نوشتم ... كيميايي هر ايرادي داشته باشه ؛ دروغگو نيست ... از روز اول ژانر فيلمسازيش اين بوده ؛ هنوز هم همينطور فيلم مي سازه ...مثل خيلي از فيلمسازهاي به اصطلاح صاحب سبك الآن ؛ نون به نرخ روز خور نيست ... مثل مخملباف بازجو نبوده ... كه الآن بشه نمادروشنفكري ... تا اونجا كه من مي دونم اهل ادعا نيست ... از كسي هم نخواسته استاد صداش كنن ... فكر نمي كنم ايرادي داشته باشه كه زن دومش هم به مانند زن اولش هنرمند و خواننده باشه ... به نظر شما كانادا رفتن ايرادي داره ؟؟؟ خيلي از همنسلان و حتي مسن ترها با قيصر كيميايي زندگي كرده اند ... هنوز هم فيلماهاي او به يكبار ديدن مي ارزه اينطور نيست ؟
حميد | August 14, 2004 04:40 PM
ما كدوم انتشاراته كه ما هم بخونيمش؟
زهرا | August 14, 2004 06:49 PM
آره جالبه ، مخصوصا نحوه روایت کردن و زاویه دیدش که یه جورایی شبیه سیمای زنی در.. نه؟
سیزیف | August 22, 2004 03:29 PM