search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« انتقاد از کاپوچينو وظيفه هر انسان متعهدیست | Main | خبرگزاری شخصی و يا هادیتونز يک ساله میشود »
جنون استاد
اين هفته سينما چهار "جنون" (Frenzy) ساخته هيچکاک رو نشون داد. با اينکه نسبت به آثار درجه يک استاد فيلم چندان مطرحی بهحساب نمیآد اما هنوز هم نسبت به آثار ديگران ارزشهای بسياری داره و نمیشه ازش بهسادگی گذشت.
با يک داستان پيش پا افتاده و معمولی توی جنون مواجهايم اما قدرت کارگردانی هيچکاک و توانايی بالايی که در جذب مخاطب داره اينجا هم حرف اول میزنه. مثلا توی "پنجره عقبی" (Rear Window) نيم ساعت اول داستان فقط مقدمه است و معرفی شخصيتهای ماجرا و بدون اينکه هيچ اتفاقی بيوفته دو سه روز کسلکننده و کند برای شخصيت اول داستان میگذره اما نحوه داستانگويی هيچکاک با بيننده کاری میکنه که نتونه از صندلی بلند بشه.
قاببندیها و تراولينگهای فيلمهای استاد هم که نيازی به حرف زدن نداره، اما توی جنون يک صحنه است که فکر میکنم از ماندگارترين لحظات تاريخ سينماست؛ جايی که راسک دوست دختر بلينی را با خودش به خونهاش میبره تا به قتل برسونه و وقتی وارد خونه میشن دوربين با يک حرکت به سمت عقب مسيری که با اونا تا دم در آپارتمان طی کرده رو برمیگرده تا آنطرف خيابان. علاوه بر اينکه در اين لحظات توی ذهن تماشاگر فقط صحنههای قتل و کشته شدن دختر تصور میشه يکجور پشيمانی و ندامت هم توی اين صحنه موج میزنه، اينکه ما بهعنوان دانای کل (که قاتل رو میشناسيم و چند دقيقه پيش کشته شدن يکی ديگه به دستش رو ديديم) نتونستيم کاری برای قربانی جديد قاتل انجام بديم و يکجورهايی خودمون رو توی مرگش سهيم میدونيم.
پيشنهاد میکنم اگه وقت دارين حتما چند تا از فيلمهای شاخص استاد رو ببينين؛ فيلمهايی مثل "سرگيجه" (Vertigo)، "پنجره عقبی" (Rear Window)، "شمال از شمالغربی" (North By NorthWest) و "روح" (Psycho).
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/123



Comments
حميد جون خدا رحمت كنه آلفرد هيچكاك رو و خدا رحمت كنه جد بزرگوار بنده سعني مارلون براندو رو... ديدي چطوري داغدار شديم؟
فردین | July 3, 2004 07:23 PM
عجب از شما! راستي تسليت بابت مارلون براندو.
انسان مه الود | July 4, 2004 12:15 AM
مي خواهيم ببينيم اما گير نمي آوريم برادر جان
s | July 4, 2004 11:12 AM
موافقم. با اينكه فيلم شاخصي از هيچكاك محسوب نميشه ولي سكانسهاي شاهكاري داره. من بيشتر سكانسهاي سربازرس آكسفورد رو دوست داشتم.
پادساعتگرد | July 4, 2004 05:47 PM
من فيلمهاي آمريكايي هيچكاك رو به شدت ترجيح ميدم. اساساً متفاوتند.
akhavi | July 4, 2004 11:14 PM
سلام.درگذشت مارلئن براندو را به همه دوستداران سينما تسليت ميگم.راستي فيلم جنون را من هم ديدم خيلي خوب بود.
سعید | July 5, 2004 10:19 AM
فیلم رو دیدم ..واقعا جالب و جذاب بود.تویه خونه ما که ترجیح میدن دکتر دهکده نگاه کنن از تماشای این فیلم لذت بردن ولی وسط فیلم که دوبله نشده بود از کیفیت کار کم می کرد
احسان_پرشین لائیک | July 5, 2004 12:23 PM
سلام
از خواندن مطالب شما بسيار لذت بردم. من عاشق دنياي كوبريك وهيچكاك هستم . من يك وبلاگ در مورد سينماي كلاسيك دارم. دوست داشتي سري به من بزن.
موفق باشي.
saied | July 7, 2004 12:51 PM
مرسی، تمام مطالب این بخش و یکسره خوندم .مثل دوره کردن دوباره خیلی از اون فیلم ها بود. موسیقی قرمز سفید آبی رو می خرم حتما
هوس کردم دوباره پیانو رو ببیم
فیلم talk to her رو ديدي؟ فوق العادست
noushin | July 18, 2004 04:19 PM