search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« اطلاعيه | Main | روزی روزگاری زلزله »
خانهای پر از لجن
همونطور که خانوم پينکفلويديش (دامت کراماتها) اينجا توضيح دادهان ديروز در معيت ايشون رفتيم تماشای تئاتر "خانه در گذشته ماست" کاری از حامد محمدطاهری. اصلا از سبک کار خوشم نيومد، يک شيوه و زبان فوقالعاده استعاری و نمادين که تقريبا میشه گفت شبيه کارای حجمی کانسپچوآل شده بود! صحنه نمايش از دو قسمت اصلی تشکيل شده بود که يک قسمت استخرگونهای بود که از لجن پر شده بود و قسمت بالاييش مثل يک سکو که يک زن روی اون ايستاده بود. درون لجن هم يه نفر غوطه ور بود و با شکنجههايی که میکشيد و اتفاقاتی که براش میافتاد زن روی سکو، واکنش نشون میداد.
همونطور که از کارای مفهومی و کانسپچوآل چندان خوشم نمیآد، از اين نمايش هم خوشم نيومد. احساس میکنم کار هنری (مخصوصا هنرهايی مثل سينما و تئاتر که حياتشون وابسته به مخاطبه) بايد با مخاطب راحت ارتباط برقرار کنه و بعد از اينکه اين ارتباط بهوجود اومد حرفی رو که داره، بزنه. بزرگترين مشکلی هم که من با اين نمايش داشتم همين بود که در مدت يک ساعتی که نمايش طول کشيد، هيچگاه به زبان مشترکی باهاش نرسيدم و نتونستم با ماجرا ارتباط برقرار کنم. ولی بايد بگم که دو بازيگر اصلی نمايش خيلی خوب نقشآفرينی کردن و شايد تنها عاملی که باعث شد تا پايان نمايش بشينم همين بازیهای قوی بود.
بههرحال من "خانه در گذشته ماست" رو پيشنهاد نمیکنم، هرچند که ديدن چهرههای بهتزده تماشاگرانی که انتظار چنين نمايشی رو نداشتند، جالب بود!
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/112



Comments
اين در همه زمينه هاي زندگي ايراني ها هست
ghajar | May 26, 2004 05:45 PM
حامد محمد طاهری.سياها.
يادش بخير
حميدرضا علاقه بند | May 26, 2004 10:52 PM
حرفي كه د مورد هنر و ارتباطش با سليقه مخاطب ميزني كاملاً درسته. ولي بعضيها اساساً تعريف هنر رو چيز ديگه اي ميدونن. مثلاً همين حميد امجد خودمون.
akhavi | May 27, 2004 04:10 AM
سلام،
من متاسفانه بخاطر دوري ، نمي تونم بيام و اين کار رو ببينم. اما درباره اش خيلي خوندم ؛ من تقريبا با طرز فکر حامد محمد طاهري آشنا هستم و ديد کاملا متفاوت او به مسائل بسيار جذاب است . من هرگز اجراي بسيار زِيبا و متفاوت آنتيگونه رااز او فراموش نخواهم کرد. بهرحال من فکر مي کنم که کارگردانان جوان ايراني نياز به حمايت بيشتري دارند.
موفق باشيد.
غزل | May 27, 2004 06:20 PM
سلام . چه خوبه كه نمايش مي بينيد. تقريبا هزار ساله كه نرفته ام.
setare | May 27, 2004 11:33 PM
خيلي خوبه كه از تئاتر هم مي نويسي. مستدام باد!
yekpanjere | May 28, 2004 09:22 AM