search
linkdump
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« زيبارويی برای ويران کردن زمين | Main | استاد نويد ماکان توقيف شد »
پوستهای بدون مغز
«نامها و سايهها» مجموعهای از خاطرات و يادداشتهای پراکندهی پيرمردیست که پس از مرگش وصيت میکند آنها را به همسر سابق خواهرزادهش بدهند تا هر بلايی که دلش میخواهد سر آنها بياورد. پرويندخت ترشيزی ـ همان همسر سابق خواهرزادهی دکتر سيروس ايوانی ـ مینشيند و هرچيز بهدرد بخوری که ميان يادداشتهای پيرمرد باقیمانده و يا در خاطرات خودش جا مانده، روی کاغذ میآورد و مرتب میکند.

نامها و سايهها
محمدرحيم اخوت
انتشارات آگه
261 صفحه
1950 تومان
کتاب از چند بخش مجزا تشکيل شده؛ يکی نوشتههای خاندايیست که بيشترشان داستان مردیست بهنام صلاحالدين ايوانبلند و قصهی مهاجرتش و يادآوری سرگذشت پدر و پدربزرگ و پدر پدربزرگش. نثر اين بخشها همانطور که خانم ترشيزی در پيشگفتار اشاره کرده يکجور زبان متکلف است سرشار از "پيرايههای پوک" و آنطور که خاندايی علاقه داشته "پوستهی کت و کلفتی" دارد و "مغزی" در آن نيست. بخش ديگر کتاب يادداشتها و خاطرات خانم نويسنده از خاندايیست که در آن زندگی شخصی نويسنده هم به چشم میخورد. چند فصل متفاوت هم اين وسطها هست، مثل آن فصلی که آقای الف، ديدارش با خان دايی را شرح میدهد يا آن نوشتهی قديمی خاندايی که ماجرای فرارش از کشور را شرح میدهد.
چيزی که بيشتر از همه در «نامها و سايهها» به چشم میآيد روايت فاصلهگذارانهایست که اخوت برای کتاباش در نظر گرفته و از همان پيشگفتار آغاز میشود؛ چه آنجا که نويسندهی اصلی کتاب را خانم ترشيزی معرفی میکند و خودش را در حد يک اسم مستعار پايين میآورد و چه آن پاورقیهايی که در لابهلای کتاب از قول همان خانم نويسنده ذکر میکند. از همه مهمتر اينکه در همان ابتدای کتاب میگويد که سرنوشت خاندايی چيست و کل کتاب مطابق علاقهی او پوستهی بسط يافتهایست که مغزی در آن نيست.
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/417
Comments
کانون وبلاگ نویسان پارس – شیراز افتتاح شد.
www.webaneh.com
غریبه | July 24, 2005 03:58 PM
مرسي به خاطر معرفي كتاب
رضا | July 30, 2005 11:26 AM