search
linkdump
[archives]
friends
ERROR: Blogroll is currently inaccessible
archives
go to archives' page...
« صندلی خالی | Main | بُهت »
زن خوبی بود
"زن خوبی بود. تا پيش از ازدواجمان، خيال میکردم که هيچ زنی به خوبی او وجود ندارد. اما درست از روزی که ازدواج کرديم، ديدم ديگر به آن خوبی که خيال میکردم نیست. زنهای زيادی به آن خوبی، به خوبی او و خيلی بهتر از او بودند که زن من نبودند. اما اينکه بهسرعت با او ازدواج کرده بودم، مال اين نبود که فکر میکردم بهترين و زيباترين زن دنيا بود. مال اين بود که از بچگی دلم میخواست مال من باشد. و از وقتی که ديگر به من محل نمیگذاشت، هيچ باورم نمیآمد که روزگاری مال خودم باشد. و وقتی که ديدم به اين آسانی دارد مال خودم میشود، چهطور میتوانستم با او ازدواج نکنم؟"
گاوخونی | جعفر مدرسصادقی | صفحه 37 | نشر مرکز
January 25, 2006 02:46 AM