search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« من چه سبزم امروز | Main | و زمين لرزيد »
واروژ تو با ما چه کرده ای؟
هنوز از خلسه ی ديدن "پرده آخر" بيرون نيامده ام، اثر بی بديل واروژ کريم مسيحی چيزی بيشتر از يک فيلم بود.
واقعا کداميک بازی خورده ايم؟ ما، فروغ، کامران، رُکنی؟ پس چرا در پايان ملوک مجنون می شود؟ پس چرا کامران وارد دارودسته جامی می شود؟ پس چرا رکنی، آن بازپرس نظميه، کفشهای نظاميش را که در ابتدا معتقد بود ايرادی ندارد و مشکل از پای خودش است، به کناری می گذارد و گيوه می پوشد؟ پس چرا فروغ خانه ای را که همه دعواها سر آن بود، به بيمارستانی برای سالمندان تبديل می کند؟ ... مطمئن هستيد مجنون نشده ايم؟
احتمالا The Game ديويد فينچر نازنين رو که دو سه باری تلويزيون نشون داده، ديديد. در "بازی" فينچر اطلاعات ما همسنگ نقش اول داستان (مايکل داگلاس) است و طبيعی است که نويسنده اساس روايت ماجرا رو بر نا آگاهی ما (تماشاگران و مايکل داگلاس) قرار می دهد. اما اينجا برخلاف The Game با يک بازی روبرو نيستيم، با بازيهای متعدد و تودرتويی روبروييم و به خاطر همين بازيهای تودرتو است که "پرده آخر" در سطحی به مراتب بالاتر از The Game قرار می گيرد. اگر در فيلم فينچر تا انتها به انتظار رمزگشايی می نشينيم، در اثر کريم مسيحی از ابتدا برای ما رازها نمايان است و با علم به اينکه خدمتکارها، بازيگرانی هستند اجيرشده در هيبت نوکری و کلفتی و براساس نمايشنامه ای از کامران ميرزا حرکت می کنند به سراغ فيلم می رويم و انتظار داريم که گمراه نشويم. اينجاست که قدرت نويسنده و کارگردان ( که واروژ کريم مسيحی جامه هر دو را بر تن دارد) نمايان می شود که و کشش و تعليقی در متن ماجرا بوجود می آيد که اساسا قابل قياس با تعليق "بازی" نيست. در داستان، ما بعنوان ناظر بيرونی که هيچ، بازيگران و طراح اين دسيسه هم بازی می خورند و نقش ها و آدم ها مدام رنگ عوض می کنند. شايد تنها کسی که در داستان از ابتدا تا انتها با او مشکلی نداريم و جامه عوض نمی کند، بازيگر عاشق پيشه ايست که اگر در قامت راننده فروغ هم ظاهر شود، همچنان او را شيفته دختر جامی می بينيم.
اما به راستی پرده آخر را که نوشت؟
پی نوشت :: حالا که حيدريان - معاونت سينمايی وزارت ارشاد - داره تقريبا همه کارگردانها رو پشت دوربين مياره، ايکاش يک سراغی هم از کريم مسيحی نازنين بگيره و بعد از 13-14 سال از ساخت "پرده آخر"، باعث بشه دومين فيلمش رو کليد بزنه. باورتون می شه پرده آخر، اولين و آخرين فيلم يه کارگردان باشه؟
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/52



Comments
نمي دانم چرا هر چي فكر مي كنم فيلم ديگري از اين كارگردان يادم نمياد... يعني همين يك فيلم رو ساخته يا سن و سال من قد نميده؟
انسان مه الود | December 24, 2003 11:31 AM
من دو بار فیلم پرده ی آخر رو دیدم و حتی بار دوم خیلی بیشتر خوشم اومد..فیلیمی رو ندیدم که تا آخر اینقدر تو آدم تعلیق ایجاد کنه(کلمه شو درست گفتم؟) به نظر من تو فیلمهای ایرانی یه شاهکار اومد..بازیهایشون هم عالی بود..صمیمی فر..فریما فرجامی ..هاشم پور که تا اونموقع فیلمهای تجاری بازی کرده بود..برعكس فيلمهاي ديگه ايراني اصلا كند و كشدار نبود و خيلي محسنات ديگه!
زیتون | December 24, 2003 02:48 PM
سلام و چون دوباره راجع به اين اثر واقعا زيبا و خوش ساخت نوشتي منم دوباره كامنت مي ذارم كه همه چيز اين فيلم واقعا عالي بود و واقعا حيف كه ديگه كاري از كريم مسيحي نديديم.
bluesky | December 26, 2003 12:30 PM
كريم مسيحي با همان يك فيلمش خودش را تثبيت كرد.اتفاقا دو هفته پيش ديدمش.با يكي دوتا از دوستان بوديم.گفت مي نويسد ولي نگفت كه مي خواهد چيزي بسازد.تنها كار او دي اين سالها مستندي بود كهخ سال قبل در جشنواره پخش شد..حيف از كريم مسيحي ها....ايكاش مثل استادش حداقل فيلم نامهيش را چاپ مي كرد...
ForGotten Shadow | December 27, 2003 03:00 AM
آخ آخ حيف يادم رفت ببينم
yasii | December 27, 2003 03:32 AM
سلام احوالت آقا!؟ من یه چند روزی نبودم، نشد از بابت لینکای صوتی تشکر کنم به هر حال ممنون :)
reza | December 27, 2003 11:50 AM