search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« فصل يازدهم، صفحه چهل و دو | Main | کوبريک، ايتنا و چند چيز ديگر »
در ستايش يک زندگی معمولی
"عادت میکنيم" داستان روان و سادهایست که خيلی راحت خونده میشه. اصلا از کتابها و داستانها و همچنين فيلمهايی که اصل اصيل داستانگويی رو بهخوبی رعايت میکنن، خوشام میآد. مهمترين خصوصيت کتاب جديد زويا پيرزاد هم همينه و البته رئاليسماش که توی تهران معاصر میگذره و همهچيزش مثل تهران همين سالهاست.
زنی که از همسرش جدا شده و بههمراه دختر و مادرش زندگی میکند، کار میکند، داد میزند، خسته میشود، عاشق میشود، غذا میخورد، رانندگی میکند، تيکه میاندازد و يک زن ميانسال بهشدت معمولیست از طبقه متوسط که دختر 19 سالهاش وبلاگ دارد و مادرش عاشق مهمانیهای اعيانی و صحبت درباره آباء و اجدادی که بهزور به قاجار متصل میشوند.
"عادت میکنيم" دومين رمان زويا پيرزاد پس از رمان محبوب و پر سر و صدای "چراغها را من خاموش میکنم" است که همين چهار، پنج روز پيش توسط نشر مرکز در پنج هزار نسخه منتشر شد. همانطور که گفتم کتاب خوشخوانیست و اگر کتابخون حرفهای باشيد بيشتر از يک روز وقت نمیبرد. مطمئنا اين کتاب هم مثل رمان قبلیش اثر پرفروشی میشه، شک نکنيد.
زويا پيرزاد رو دوست دارم بههمون دلايلی که پدرام نوشته؛ يک آدم بی سر و صدا و بیحاشيه که فقط کار خودش رو میکنه.
پینوشت: کتابفروشی نشر مرکز توی خيابان فاطمی، خيابان باباطاهر است. اگر گذارتان اونورها افتاد و جلد لاجوردی کتاب رو ديديد بخريدش. ضرر نمیکنيد.
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/277



Comments
سلام
حميدرضا جون ممنون به خاطر اينکه اين همه فيلما و کتاباي خوب معرفي ميکني بخصوص اين يکي که از مدت ها پيش منتظرش بودم من که ديگه هر کتابي و معرفي ميکني فرداش بايد برم و حتما بخرمو بخونمش.
بازم ممنون ايشالا هميشه موفق باشي.
arefe | July 27, 2004 02:56 AM
سلام و اردت . قيمت كتابها و مخصوصا اين كتاب خيلي بالاست . گر چه از نظر ارزشي خيلي هم پايينه .
noghte | July 27, 2004 07:49 AM
حالا دیگه ایده میدزدی؟! ...
گولبولت
تافته | July 27, 2004 10:48 AM
منتظر اومدن كتابش هستيم!
بدون اسم | July 28, 2004 07:46 AM
به نظر من بد بود.به نظرم این همه جا داشت زویاپیرزاد نمیدونم چرا نشد..نمیدونم قضیه اینه که"نشد" یا "نتونست" ولی به هر حال به نظرم خوب نبود.عین یه نمایش میموند که نیگاش کنی و حسی نداشته باشی بهش.یا درگیرش که میشی و توش که غرق میشی یهو به خودت بیای که چرا غرق شدم توش اصن ارزش نداشت.من با کتابای قبلیش همذات پنداری کردم ولی با این یکی نشد.چندبارم از شخصیتای داستانش و پرداختای نویسنده بهشون و جزئی گویی های احمقانه ش اونقد عصبانی شدم که تصمیم گرفتم نخونمش دیگه.تو کتابای قبلیش "جزئی گویی" نبود اسم نوشته هاش ولی تو این یکی هست انگار.تو کت آدم نمیره.مث یه نمایش که حسی نداشته باشی بهش فقط نیگاش کنی و بعدم پاشی بری خونه ت شام بخوری بخوابی.نه که خوشم نیاد ازش ، به نظرم خیلی جا داشت زویاپیرزاد خیلی بیشتر..حالا یا نشد یا نتونست..
گلنار | July 29, 2004 02:15 PM
فكر كنم تا حالا صد جا خوندم كه اين كتاب خوبه!! اينجا آخرين جاست و من فردا شنبه ميرم كه پولم رو حروم كنم!!!! موفق باشي.
ذهن آبی | July 30, 2004 09:11 PM
امروز كتاب رو از شهر كتاب نياوران گرفتم.دارم ميخونم.به نظر جالب مياد
پرگلک | July 30, 2004 10:44 PM