search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...« سماع | Main | هفت دلیل ساده »
شب بیستاره
«تا حالا شده یه شب تا سحر بیدار مونده باشی؟ شبِ بی ستاره. تاریک عینِ قیر. انگار اون بالام برق رفته باشه. نصفه شبو که رد کنی، یه چیزی تو آسمون پیدا میشه. یه ستاره روشن، اون دور دورا...»*
یک جایی در فیلم هست که برایم خیلی غریب است. بهنظرم جاییست که دیگر حامد واقعا میشکند و این شکستن را، این تنهایی را با تمام وجود حس میکند. آنجایی که دم سال تحویل دارد با نازی حرف میزند و ناگهان تکهای از سقف جدا میشود و درست میافتد وسط سفره هفتسیناش. بعد که دوربین چهره حامد را نشان میدهد، چیزی در چهرهاش است که آدم را له میکند؛ یک بهت غریب و ترحم برانگیز. گفتم که فصل غریبیست، پوراحمد قهرمانش را به بدترین شکلی که میتواند میشکند و نمیدانم چرا وقتی برای اولین بار فیلم را دیدم، آنهایی که در سالن بودند به این صحنه خندیدند و من مانده بودم که اشکهایم را چگونه از بغل دستیام پنهان کنم. اصلا این فیلم، فیلمی نیست که در سینما نمایش داده شود. «شب یلدا» یک فیلم بالینیست که باید در تنهایی دید، باید در جایی و زمانی دید که بشود تا خود صبح برای حامد ـ یا خودمان ـ اشک بریزیم.
***
شب یلدا، فیلم عجیبیست و راستش خیلی سخت است از این پوسته احساسی ضخیمی که آن را در برگرفته رد شد و درباره دکوپاژ و میزانسن و قاببندیها و فیلمنامهاش حرف زد. اصلا حرف زدن درباره این جور چیزها فیلم را خراب میکند. این حرفها برای وقتیست که فیلمی را دوست نداریم و دلمان میخواهد برای دوست داشتناش دلیلی پیدا کنیم، ولی وقتی «شب یلدا» اینقدر راحت و ساده میآید و تبدیل میشود به یکی از بهترین فیلمهای تمام عمرمان، دیگر چه فرقی میکند پایانش اینقدر نچسب باشد. دیگر چه فرقی میکند از پریا فردوسی خوشمان بیاید یا نه، مهم اینست که تا قبل از رسیدن به این لحظات، صورتمان خیس شده و کار از کار گذشته است...
«میره و افسوسشو میخوری. میری و افسوستو نمیخوره. جا میذاری. جا میمونی... مسخره نیس؟ مسخره اس.»
* تکههای داخل گیومه از نمایشنامه «بیشیر و شکر» نوشته حمید امجد انتخاب شده است.
[چهار یادداشت به بهانهی شب یلدا برای «شب یلدا» | ایرانشهر]
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/453
Comments
شب یلدا فیلم فوق العادهای بود واقعن اما نمی فهمم پوراحمد که تونست فیلم به این خوبی بسازه چرا بعدش رفت اون فیلم های افتضاح رو ساخت.
الناز | December 21, 2005 09:55 PM
فکر می کنم اشکای فروتن تو اون فیلم هیچوقت از ذهنم پاک نشه. واقعن هم فیلمیه که باید تنهایی دید و چند بار دید. از این جهت واسه من مثل " پری" می مونه
ولنتاین | December 25, 2005 08:52 PM