نيکی کريمی ديشب دوباره به اصرار يک دوست نازنين، رفتم "ديوانه ای از قفس پريد" رو ديدم. مشکل عمده فيلم به نظرم ديگه ديالوگهاش و خط روايی داستانش نيس، مشکل فيلم اينه که سينما برای معتمدی هدف نيس، وسيله اس. يعنی ميخواد اين حرفها رو به هر نحوی بزنه و براش مهم نيست که خيلی پايبند قواعد مديومی که انتخاب کرده، باشه. چند روز پيش جام جم تيتر جالبی برای اين فيلم زده بود : " فيلسوفی که می خواست فيلمساز باشد! " معتمدی با اينکه آخرين فيلمش با "هبوط" و "زشت و زيیا" خيلی تفاوت داره، اما هنوز نتونسته از فضای فلسفی اون دو تا جدا بشه.
راستی دقت کردين آخرش يه مايه هايی شبيه "اديسه فضايي" کار کرده؟ صدای گريه بچه ای ( که به گفته خودش حاصل آميزش مجدد جامعه – يلدا – و ارزش ها – روزبه – است ) آخر فيلم شنيده ميشه، به نوعی يادآور آخر اديسه فضاييه که اون جنين رو می بينيم روی تخت قرار گرفته و نويددهنده قرار گرفتن انسان در پله ای بالاتر است. بهرحال از ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمين تا آسمانست... :))
ولی مجيد انتظامی کولاک کرده با اين موسيقی. معرکه بود استاد.
درضمن عده ای عقيده دارن که فيلم درباره بچه دار نشدن روزبه و يلداست که اون صدای بچه هم نشون ميده آخرش اينا بچه دار ميشن! جل الخالق!

چند روز پيش "پيانو" رو ديدم. فيلم عجيب غريبی بود. بايد دوباره ببينمش.

من درمورد مطلب قبلی کامنت میدم...
بابا صد رحمت به کولینا....
من که اگه فوتبالیست بودم حسابی ازش حساب میبردم...
راستی این بن بست رو زودتر راه بنداز....
سوژه تو چه مایه میخوای؟؟؟
همون سوژه های دنیای اینترنت از همه جذاب تره...مخصوصا وبلاگی هاش!
شاد باشی...
یا حق!

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز