■ حالا ديگر نوشتن از «زندگی ديگران» چيز تازهای نيست و به قول آن منتقد وطنی، يکجورهايی مُد روز است. در ديدار اول هم آنچنان احساسات را تحريک میکند که رد شدن از آن لايهی احساسی و نوشتن بیطرفانه از فيلم، احتمالاً کار سادهای نخواهد بود. بهخاطر همين تنها میتوانم توصيه کنم بهترين فيلم خارجیزبان اسکار امسال را از دست ندهيد. داستان تلخ و جذابی دارد که خيلی خوب ـ روی "خيلی خوب" تاکيد میکنم ـ تمام میشود.
■ در اين چند وقت هيچ فيلم ترسناک خوبی نديدهام. منظورم هم از اين چند وقت، دقيقاً از بعد از «ديگران» است که شايد خيلی هم مناسب نباشد آن را در ژانر وحشت طبقهبندی کنيم. اما همين چند روز پيش، به پيشنهاد مانا نيستانی ـ که به سليقهش اطمينان دارم ـ «1408» را ديدم که فيلم خوبی بود. همينکه در قيد و بند کليشههای ژانر نمانده و يک بعد ديگری به ترس شخصيت اصلیاش داده، فيلم را از نمونههای بازاری و پرشمار اين گونه جدا کرده است.
مانا خودش به تفصيل و دقت دربارهی فيلم نوشته است.
■ «مرگ در مراسم تدفين» هم يک کمدی جمع و جور و کمخرج اروپايیست که راضیتان میکند. از آن دست فيلمهايیست که بعيد است در شرايط عادی به چشمتان بخورد، چون نه قابل پخش از تلويزيون و سينماهای ايرانست و نه ستاره و بازيگر معروفی دارد که در هاليوود سر و صدا کند. به اينجور فيلمها هم که کسی جايزه نمیدهد. ولی بهنظرم میتواند نمونهی کامل و خوبی از کمدی موقعيت باشد. البته بهتر است اين فيلم را با فيلم قبلی کارگردانش قياس نکنيد، چون شايد اگر من هم حواسم به اين بُعد ماجرا بود، هيچوقت فيلم را نمیديدم، اما حالا خوشحالم که چنين اشتباهی را مرتکب نشدم.
راستی عجب مزخرفی بود آن «زنان استپفورد».
■ تيزرهای «روزگار قريب» که پخش میشد با خودم میگفتم که باز يک سريال کسلکننده است که میخواهد با يک سرعت لاکپشتی از صد سال پيش شروع کند، بيايد جلو تا برسد به زمان مرگ شخصيت اصلیاش. اما همان پنج دقيقهی ابتدايی قسمت اولش کافی بود تا مطمئن شوم همهی قسمتهايش را مو به مو میخواهم ببينم. اينقدر روابط و شخصيتهای داستان جذاب و واقعی از کار درآمدهاند و اينقدر کيانوش عياری از جای خوبی وارد داستان شده، که نمیشود از ديدن سريال لذت نبرد. لذت میبرم از ديدن آدمهايی از جنس عياری و پوراحمد که بیادعا و بدون سر و صدا کارشان را انجام میدهند، آن هم به بهترين شکل. کاش از اينجور آدمها بيشتر داشتيم.
■ دلم تنگ شده بود برای اينجا، برای اينجور نوشتن، برای اين پيشنهادهای چند خطی. توجه کردهايد همهمان بیحال شدهايم؟
دلِ ما هم تنگ شده بود برایِ نوشتههایِ شُما. دربارهیِ «زندگیِ دیگران» هم عرض میشود که البته، فیلمِ خوبیست، خوبتر از خیلی فیلمها؛ امّا شاید بهتر باشد صفتِ دیگری را دربارهاش به کار بگیریم و مثلاً بگوییم که این، یکی از «تأثیرگذارترین» فیلمهایِ این سالهاست. «تأثیرگذار» صفتِ بهتریست برایِ «زندگی دیگران»، به این دلیلِ ساده که سعیِ کارگردان، بیش از همه، صرفِ این شده که چیزی را لابهلایِ تصویرها و گفتوگوهایِ فیلمش بگنجاند که بعد از تمامشدن، فراموش نشود. حالا این خوب است یا بد؛ نمیدانم...
از همهیِ اینها که بگذریم، باز هم عرض میشود که دلِ ما هم تنگ شده بود برایِ نوشتههایِ شُما...
حميدرضا:
احتمال منظورم از احساساتبرانگيز بودن فيلم، همين تاثيرگذاریش بوده است، وگرنه بدون شک هيچ نسبتی ميان اين فيلم و احساساتگرايی عوامپسندانه نيست.
بههرحال ممنون از لطف زياد و نظرت.
یعنی درست میبینم؟! حمید رضا جان خودتی؟
به روز کردی ؟ حالا که هیچ کس این حوالی نیست ؟ حالا که همه بی حال هستند ؟ حالا که آنها بی حال میخواهندمان...ممنون حمیدرضا ممنون
حميدرضا:
خيلی ممنون از لطفت.
در مورد روزگار قريب موافقم با تو .
اما
به نظر من كيانوش عياری
كارنامه خيلی درخشان تری نسبت به پور احمد و بسياری از فيلم سازان هم نسلش داره .
خصوصا الان كه ديگه درگير تجربه گرايي های اوايل كارش ( مثلا آبادانی ها ) نيست .
بودن يا نبودن ، يكی از به ياد ماندنی ترين فيلم های دهه هفتاد سينمای ايران بود و سريال هزاران چشم يكی از بهترين سريال هایی كه به شخصه در صدا و سيما ديدم .
حميدرضا:
ياد «هزاران چشم» نبودم. سريال خوبی بود. موافقم که اگر قرار بود منصفانه کارگردانهای ايرانی را ردهبندی کنيم، کيانوش عياری يکجايی آن بالاها میايستاد. ولی حيف که تماشاگران ـ و خيلی از منتقدان ـ دنبال کسانی هستند که سر و صدایشان بيشتر از هنرشان است.
ensane KAMELA ke toi :DDD
درود بر شما سرور گرانقدر
وب شما را دیدم
از مطالب پر محتوای آن لذت بردم
امید است با ادامه راه خود مسیری نو در سربلندی ایران روشن نمایید
پاینده باشید
you have an interesting weblog and writing
امید سرمایه ادامه حیات است و این سرزمین فاقد امید است.
شاداب و تندرست باشی.
راستش پیشنهادهای خوبی دادی...
من خیلی وقت بود دیگه فیلم نمیدیدم و اما این اواخربرنامه
Top Cut شبکه Gem
نظرمو به خودش جلب کرد اونها رو هم نگاه کن هر هفته یه فیلم قشنگ
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز