Cassandra’s Dream ـ که به‌نظرم بهتر است اسمش را همین‌طور دست‌نخورده به‌کار ببریم و «رویای کاساندرا» ترجمه‌ش نکنیم ـ ادامه‌ی منطقی «امتیاز نهایی» (Match Point) است. با این تفاوت که در این داستان، وودی آلن تلخ‌تری را می‌بینیم. آلن اگر در «امتیاز نهایی» به اسم شانس و اقبال، نقش اولش را نجات می‌داد، در اینجا به وسوسه‌ی نجات قهرمان‌هایش توجهی نمی‌کند و تا ته تلخی ذهنش پیش می‌رود.
اصلاً اگر آن نیمه‌ی تراژیک «ملیندا و ملیندا» را بگذارید کنار «امتیاز نهایی» و شعار تبلیغاتی Cassandra’s Dream را هم به آنها بچسبانید (تا کجا برای تحقق رویاهایت پیش می‌روی؟) می‌توانید تصویر واضحی از دنیای ذهنی تازه‌ی آلن را ترسیم کنید؛ یک دنیای گزنده که آدم‌هایش بین اخلاق و غرایز درگیرند. و همین دنیای تازه است که فیلم‌های جدید او را ـ منهای Scoop ـ خلق می‌کند.

این مسیر تازه در سینمای وودی آلن، چند نشانه‌ی واضح دیگر هم، غیر از مضمون، دارد. اولین‌اش لندن (یا اروپا؟) است. اصلاً همان‌قدر که تصور و ذهنیت‌مان از لندن دهه‌ی 60 را مدیون آنتونیونی و Blow Up ایم، لندن این سال‌ها را باید در فیلم‌های موخر آلن پیدا کنیم. شهری که انگار آلن در تصاویرش با آن عشق‌بازی می‌کند، با هوای همیشه گرفته‌ش، با خیابان‌های باریک و تنگش و با حومه‌ی دل‌ربایش.
نکته‌ی دیگر سینمای تازه‌ی آلن، ایجازش در روایت است. به‌طرز آشکار و عامدانه‌ای، او هیچ چیز اضافه‌ای در مسیر روایت‌ش ندارد. حتی داستان‌های فرعی و کناری را هم تا جایی که نیاز دارد، پیش می‌برد و سنگ‌دلانه آنها را از میانه‌ها قطع می‌کند تا خط اصلی داستان را گم نکند. این نکته وقتی بیشتر به چشم می‌آید که به‌خاطر بیاوریم دیگر آن شخصیت وراج فیلم‌هایش ـ که خودش نقش آنها را بازی می‌کرد ـ در دنیای تازه‌ی وودی آلن حضور ندارد.

Cassandra’s Dream هم محصول همین دنیای ذهنی تازه‌ی وودی آلن است و با اینکه آن را دوست دارم، ولی Match Point را فیلم کامل‌تری می‌دانم. شاید به این خاطر که قلاب داستان Match Point محکم‌تر است و بیشتر ذهن را درگیر می‌کند. شاید به‌خاطر موضوع خیانت که در آن فیلم هست و در این یکی، خیلی کمرنگ حضور دارد و سریع محو می‌شود. به‌همین خاطر هم هست که در کاساندرا ستایش‌های کمتری نثار آلن شده است، اما به جرات می‌توان گفت که وودی آلن جدی‌ترین کارگردان «اروپایی»‌ این سال‌هاست.

سینمای وودی آلن رو دوست دارم. به غیر از سکوپ تا به حال هرچی فیلم ازش دیدم بهم چسبیده. یکی بیشتر یکی کمتر. صدرشون هم مچ پوینت و هری ساختار شکن بود. الان به این نتیجه رسیدم که در اولین فرصت این یکی رو هم ببینم. دستت درد نکنه بابت معرفی و پیشنهاد تلویحی!

حمیدرضا:
Scoop به این خاطر بد است که بعد از Match Point ساخته شده، وگرنه یک فیلم آلنی‌ست با تعریفی که قبل از 2005 از او داشتیم. یک‌جورهایی دوستش دارم، مخصوصاً شوخی‌ش با مرگ و مردگان.

آقایی که در مورد گوگل ریدر با اجانب مصاحبه تولید می‌کنین، یعنی چی که فید خودتون کامل نیست؟ ها؟ ها؟ ها؟

حمیدرضا:
فیروزه‌ای جان، بی‌زحمت از این فید استفاده کن:
http://weblog.hamidreza.com/atom.xml

پسرعموی آقای نصیری، این فیلم برای شکار در فضای اینترنت آزاد هست دیگه برادر؟

حمیدرضا:
توضیحات مربوطه ارسال شد خانوم پسر عمو اینا!

سايت خوبي داريد
موفق باشيد.

آقای خوش‌تیپ و... -یعنی فک می‌کنی کلمه‌ی بعدی رو لو می‌دم؟- جان، اومدم تشکر کنم بابت این‌که درست شد فیدت. خب از اونم استفاده می‌کنم پس :ي

آن‌وقت این «کاساندراز دریم»ی که ملاحظه کرده‌اید، زیرنویسِ انگلیسیِ معقول و درستی دارد؟ شایعه شده بود که تنها نسخه‌ی تیو بازار، زیرنویسی دارد که هیچ ربطی به حرف‌های شخصیت‌های فیلم ندارد!

حمیدرضا:
من هم برای زیرنویس سِرچ کردم، ولی زیرنویس خوبی هنوز نیامده. احتمالاً این نسخه‌ای هم که در بازار هست از همین زیرنویس استفاده کرده است.

شرمنده واقعاً؛ «توی» شده است «تیو». بر ما ببخشایید!

اگر تو می گی حتما فیلم خیلی خوبیه. البته نظر نهایی ام منوط به دیدن خسرو و نظر اونه اگه خوشش نیامد دیگه حتتتتتتماً باید عالی باشه. سکوپ هم خیلی خوب بود. اصولا وودی الن به سختی می تونه بد باشه

سایت نیلا را وارسی کردم... جه از نظر کد نوسیس و چه دیزاین در سطح بالایی بود...
البته در زمینه ی امنینش را دوستان متخصص باید نظر دهند چون اینجانب به اندازه ی سر سوزنی سر در نم آورم!
اصلا کلا سر سوزنی سر در نمی آورم که سوء تفاهمی رخ ندهد!
در مجموع منتظر کارهای بعدی شما خواهم بود!

آقا من به خدا شعورم می‌رسه پستی که کامنت‌دونی نداره نباید کامنت گذاشتا ولی خب اون نیلاتون خیلی خوبه :ي

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز