"من تا صبح بيدارم" همونطوری بود که انتظار داشتم، داستانی که توی همين چند صفحه اولش اينقدر جذابيت ايجاد میکنه که يه نفس تا آخرش بری و البته زبان مدرسصادقی و روايتش اينقدر جذاب هست که نتونی بهسادگی کتاب رو کنار بذاری. من تا صبح... هم مثل اکثر کارايی که از مدرسصادقی خوندم به شيوه اول شخص روايت شده و همه اتفاقات از صافی ذهن راوی عبور میکنه و شخصيتهای جوری پرداخت میشن که راوی اونا رو میبينه. (اوج اين مساله رو توی "گاوخونی" و فضای وهمآلود اون میشه ديد.)
داستان درباره شخصیست که با ديگران فرق داره و بهخاطر همين تفاوت، دچار مشکل با جامعه پيرامون خودش میشه. بهنوعی شخصيت اول داستان- که هيچ اسمی ازش برده نمیشه و فقط بعضی جاها بهاسم "سيد" شناخته میشه - شبيه به کاراکتر داستان بيگانه کاموست. اين تفاوت از عنوان کتاب هم مشخصه، کسی که برخلاف ديگران تا صبح بيداره.
"... عيب کار من اين بود که بههيچ قيمتی نمیخواستم مثل همه آدمهای ديگر باشم، اما خودم هيچچی توی چنتهام نبود. فقط با همه دعوا داشتم، با همه سر جنگ داشتم و خودم هم نمیدانستم برای چی." (صفحه 98 کتاب)
شخصيت محوری داستان نه اونقدر خوبه که بشه بهش حسادت کرد و نه اونقدر بده که بشه به حالش دل سوزوند. بدون هيچ ارزشگذاری میشه درموردش فقط گفت که با بقيه فرق داره ولی نمیشه گفت اين فرق حسنه يا عيب. اون فقط کت و شلوار نمیپوشه.
مصاحبه جعفر مدرسصادقی با شرق [قسمت اول] [قسمت دوم]
[مصاحبه همشهری ماه با مدرسصادقی - بهمن 1380]
[خريد اينترنتی کتاب - سايت سخن]
سلام حميد رضا عزيز... اثر اخير مدرس صادقي گرچه يك كار درجه يك به شمار نمي آيد اما نسبت به خيلي از آثار منتشر شده در ماهها و حتي سالهاي اخير يك سر و گردن بالاتر است...راستي آن ويژه نامه كذايي در همشهري جمعه هم به دليل اينكه آقاي شيخ عطار فرصت نكرده اند ويژه نامه را بخوانند به هفته بعد موكول شده است
دلم مي خواست فقط يه چيزي بگم رفيق( ! ) شناختي ؟!
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز