انقلاب هم مثل درس، خوشگلی دخترها را به باد می‌داد...
[شريک جرم - ج‌. م‌. صادقی]

جعفر مدرس صادقی - عکس از عباس کوثری، ماهنامه هفتشريک جرم کتاب جالبی‌ست، در دوران اول انقلاب می‌گذرد و به گفته‌ی خود نويسنده تمام آدم‌هايش ساختگی‌اند و اين فقط يک داستان‌ست و نه هيچ چيز ديگر، قسمتی از تريلوژی مدرس‌ صادقی با محوريت شخصی به‌نام کسراست که به لحاظ زمانی پيش از دو کتاب ديگر (کله‌ی اسب و سفر کسرا) رخ می‌دهد اما بعد از آن دو چاپ شده (سال 72).
داستان شبيه بقيه‌ی کتاب‌های مدرس صادقی‌ست و حول زندگی شخصی می‌گردد که با پيرامون‌اش مشکل دارد و اين مشکل بيشتر ناشی از انفعال اوست و شيوه‌ای که برای زندگی انتخاب کرده. اما يک تفاوت عمده با ديگر آثار صادقی دارد و آن هم تفاوت راوی داستان است که در اغلب صفحات از نگاه دانای کل روايت می‌شود، برخلاف کتابی مثل گاوخونی که به‌شکل مورد علاقه نويسنده (راوی اول شخص) نوشته شده است.
کسرا در يکی از روزهای شلوغ سال 58 دستگير می‌شود و دو هفته‌ای را در يک بازداشتگاه کميته می‌گذراند و برحسب اتفاق به‌همراه يک زندانی ديگر به‌نام حسين آزاد می‌شود و با هم در خيابان راه می‌افتند و حسين به او می‌گويد که او بوده که سينمايی در آبادان را آتش زده ولی به هر کس که می‌گويد باور نمی‌کند و سرانجام يک روز عصبانی شده و وزارت کشور را به هم ريخته و آنها هم او را زندانی کرده‌اند و حالا تصميم دارد دوباره به نخست‌وزيری برود و اعتراف کند که او قاتل است...

کتاب خوش‌خوانی‌ست، البته بايد به نثر مدرس صادقی عادت داشته باشيد چون يکی از بارزترين ويژگی‌های نثر او اين‌ست که در جايی که انتظار نداريد به‌سرعت به شما اطلاعات می‌دهد. مثلا وقتی کسرا تصميم می‌گيرد با يک نفر صحبت کند ناگهان تمام پيشينه‌ی اين دو نفر و سابقه‌ی آشنايی‌شان مرور می‌شود و بعد از يکی دو صفحه تازه برمی‌گردد به حرفی که کسرا می‌خواسته بگويد. درواقع چون صادقی از بازی کردن با زمان خيلی لذت می‌برد گم نکردن خط روايی و سير وقوع وقايع در خواندن داستان‌های او خيلی مهم‌ست.
يکی دو فصل شاهکار هم در کتاب هست، مثل آنجايی که حسين وارد کسرا می‌شود و آن دو، يکی می‌شوند و يا جايی که کسرا با آقای صبا (پدر زنش) شطرنج بازی می‌کند و می‌بازد.

کتاب را مثل هميشه ناشر موردعلاقه‌ی مدرس صادقی، نشر مرکز منتشر کرده و در اين ده سال تنها يک بار تجديد چاپ شده، با قيمت 880 تومان.

دختر هارو خیلی چیزها بر باد میدهند
ار جمله خودشان .

قرض می دی دیگه؟

برو هرچه زودتر شاه كليد رو بخون...فكر كنم از همه رمان هاش ( به جز اون سه تا كه نخوندم) يك سر و گردن بالاتره...

كاش مي شد منم بتونم بگم : قرض مي دي ديگه ... نخوندم ازش كتاب ... راستي مي دونستي 70% كتابايي رو كه 100 % درموردشون كنجكاو مي شم كه بخونم اين جا پيدا مي كنم ؟! ... عين همون خداحافظ گري كوپر معركه !

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز