چند تا انتشارات هستن که خيلی باهاشون حال می کنم، "نشر ماه ريز" و " نشر نی" و "نشر مرکز" و البته "انتشارات نيلوفر" که واقعا شاهکاره. امروز داشتم از کريم خان رد ميشدم، ديدم که کتاب فروشی"نشر نی" هم اونجاست (فکر کنم حدود 6-7 ماه پيش بود که يه خبری درباره باز شدنش خوندم - اگه اشتباه نکنم). کلا من از کتابفروشيهای انقلاب زياد خوشم نمياد، چون يه جو خيلی بازاری و اعصاب خورد کنی بهشون حاکمه، يکی اينور داد ميزنه کتابهای قلم چی و آيندگان، يکی برگه های بزرگی رو بساط کرده و روش نوشته گرامر در دو ساعت، راه به راه يکی زير گوشت زمزمه می کنه : عکس، پاسور... حالا تو اين فضا آدم بخواد با آرامش دنبال کتاب موردنظرش بگرده، ديوانه ميشه. (البته من يه دوره ای فکر کنم هفته ای يکی دو بار ميرفتم انقلاب، بهرحال برای يه مدت لازمه دود ميدون انقلاب بخورين!) البته تو خيابون انقلاب بعد فخررازی يه سه چهار تا کتابفروشی باحالِ آروم هس که خريد کردن ازشون لذتبخشه. اينا رو گفتم که آخرش برسم به اينکه من از اينجور کتابفروشيها که پر و پيمونن اما جو بازاری زياد بهشون حاکم نيس خيلی خوشم مياد، مثل همين فروشگاه نشر نی يا کتابفروشی نشر مرکز توی فاطمی. معمولا هم فروشنده هاشون آدمهايين که خودشون يه چيزی بارشونه و از حرف زدن باهاشون لذت ميبرين.
يادم رفت اصل مطلبو بگم، "مرشد و ماگريتا" (ميخائيل بولگاکف) و "به سوی فانوس دريايی" (ويرجينيا وولف) رو خريدم. درواقع "خانوم دالووی" رو ميخواستم که گفت تجديد چاپ نشده... غير مجازه؟
تو برگشت هم رفتم "توکيو بدون توقف" چون بايد مطلب بنويسم درموردش. فيلم خوشی بود برای خودش! فکرکنم هم خوب بفروشه و حداقل اندازه "عروس خوشقدم" بيننده داشته باشه... فيلم اساسا روی خلاقيتها و نبوغ مهران مديری ميچرخه و اگه هر کس ديگه ای (حتی کسی مثل اکبر عبدی) رو جايگزينش کنين، فيلم با کله ميخوره زمين...
برای يه آخرهفته با چند تا از دوستهای دور و نزديک بد نيست اما فقط سر جدتون سينمای مزخرف قدس رو انتخاب نکنين.

درباره «توکيو بدون توقف» کاملاً باهات موافقم.
راستی، سلام. خيلی وقته قسمت نشده ببينمت...
موفق باشی.

درباره «توکيو بدون توقف» کاملاً باهات موافقم.
راستی، سلام. خيلی وقته قسمت نشده ببينمت...
موفق باشی.

اين چرا دو تا شد؟!
ببخشيد!

اون كتاب فروشي هاي زير پل كريم خان كه پاتوقه منه !! خيلي دوستشون دارم چون هر چقدر دلت بخواهد كتاب ميبيني نه يه فروشنده بد اخلاق وايسته بالا سرت و نتوني هيچ كتابي و نگاه كني
و من همچنان وقت سينما ندارم :(

سلام . خوش به حالت كه كتاب به سوي فانوس دريا يي رو داري . من در به در پيداش نمي كنم . جاي منم كيف كن . خب؟!

آخ گفتي،من بيچاره اين فيلم رو قدس ديدم تازه صندليم هم خيس بود!!!

چشم :) پس تو كدوم سينما ببينيم ؟ كدوم سينما چيزاش استاندارده كه اين دوميش باشه ..نشر چشمه هم كريمخانه انگار ..راست مي گي كتابفروشي هاي انقلاب شده تجارتخونه ..
يهو چشمم خورد به مطلب پايينيت ..دچار ذوق زدگي حاد نوع دي شدم :))))

چه جالب..ما هم كريم خان مي رويم.البته بيشتر نشر ثالث.چون هم كتاب داره هم به به و هم سي دي ونوشت افزار...تازه بعضي وقتها هم نمايشگاه داره.
سينما قدس هم به روي چشم.پا نمي گذارم

دوست عرير باورت نميشه كه وقتي رفتم داخل بهترين كتابفروشي شيرلز تا واسم سرچ كنن كتابهاي ويرجينيا ولف آقاي فروشند اصلا نميشناخت كه ولف كي هست چي برسه كتاباش به دست ما برسه!

مهندسي كشاورزي _ زراعت و اصلاح نباتات

خدا اين چند تا كتابفروشي به درد بخور را حفظ كناد! يك پيشنهاد برات دارم! سري بزن.

آهااااااي كتاب فرد اعلا دارم...حاج خانوم زنبيل و بردار و بيا!انقلاب؟؟بوي كله پاچه بوي جيگر...كتابايي كه از دود اتوبوساي تو ايستگاه سياه شدند..بي خيال كتاب مي شي..مي ري چند تاخيابون بالاتر يه قهوه خونه سنتي..آخيش!

بوک سیتی های اقسا نقاط تهران هم چیزای خوبین ;)
درباره ی پست وبلاگم : مشکل از همینجا شروع شد که دکمه رو انداختم هوا !!!

تو خیابون کریم خان بهترین فروشگاه نشر ثالثه چون هم کافی شا÷ داره و هم کتاب و ...به شما ÷یشنهاد می کنم یه سر برید

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز