توکا نيستانی*
امروز دوشنبه است، روزي كه طبق تعهدم بايد طرحي براي ستون كاريكاتور «اعتماد ملي» ميكشيدم و هشتم خرداد است روز تولد برادرم مانا نيستاني ...
مانا يكي از حرفهايترين كاريكاتوريستهاي ايران است. اين را نه از سر تعارف يا تكليف برادري ميگويم. كم هستند كاريكاتوريستهايي كه براي امرار معاش به شغل دوم و سوم نياز نداشته باشند و مانا يكي از همين جماعت انگشتشمار است. هر هفته قبل از ديدن آخرين كارش دچار هيجان و دلهره ميشدم مثل وقتي كه راه رفتن «بندبازي» را روي طناب ميبينيد و در تمامي لحظات هراس افتادنش را داريد تا به مقصد برسد و نفسي به راحتي بكشيد كه اين بار هم موفق شد. هميشه از خودم ميپرسيدم كه تا كي ميتواند هفتهاي چند داستان بنويسد و مصور كند، ميديدم كه چطور تمام طول هفته را به كاري سخت و طاقتفرسا ميگذراند و ميدانستم كه وقتي چنين فشاري مداوم شد بالاخره روزي «اشتباه» خواهد كرد. هفته پيش مانا از «بند» افتاد و حالا در «بند» است.
روزنامهنگاري كار سختي است، سالها با سرافرازي كار و زندگي ميكنيد و به جز «نام نيك» هيچ اندوختهاي نداريد و با اولين غفلت سرنگون ميشويد و تنها سرمايهتان – نام نيكتان – را از شما ميگيرند.
مانا غفلت كرد، اشتباهي مهلك از او سر زد و بخشي از هموطنانمان – با اينكه اکثرا كار او را نديدهاند – به شدت از او و توصيف اغراقشدهاي كه از طرحش شنيدهاند خشمگين هستند. كساني كه مانا را از نزديك ميشناسند يا در اين سالها كارهاي او را دنبال كردهاند ميدانند كه او كسي نيست كه بخواهد به كسي يا از آن بالاتر به قومي يا فرهنگي توهين كند. اشتباه مانا ندانستن حساسيتهايي است كه در گوشهاي از اين مملكت رشد كرده بود. ايران كشور بزرگي است با مردمي گوناگون و هيچكدام ما از همه شاديها و غمهاي اين مردم خبر نداريم.
من از مردم مهربان اين سرزمين بزرگ استدعا ميكنم با گذشت بيشتري به مانا نيستاني فكر كنند و اطمينان داشته باشند روزنامهنگاري كه در اين آب و خاك رشد كرده و از دسترنج قلم خود زندگي ميگذراند و در كارنامهاش جز همراهي با مردم و خواستههاي آنان ديده نميشود نميتواند از سر عمد آنان را آزرده كند.
مانا قبلا عذرتقصير خود خواسته است و من هم امروز از همه شما عذرخواهي ميكنم چون نتوانستم به عهدي كه با خود بسته بودم عمل كنم؛ فهميدم كه طرحهاي من دلها را به هم نزديك نكرده است. بعد از اين در هيچ روزنامهاي كاري چاپ نخواهم كرد مباد كه ناخواسته دلي را برنجانم.
* برادر مانا نيستانی
[بهنقل از روزنامهی اعتماد ملی]
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز