آقای حمیدرضا نصیری عزیز
لابد در جریان هستید که بحثی درباره‌ی انتشار کتاب‌های منتشره در سایت‌‌های اینترنتی (به‌بهانه‌ی انتشار غیرمجاز اینترنتی جنگل واژگون اثر سلینجر) درگرفته‌ است؛ و نقداً سایت خوابگرد کانون این بحث‌هاست. با توجه به پیگیری اخبار و بحث‌های مربوط به ادبیات و کتاب در سایت شما، نسخه‌ای از یادداشت انتشارات نیلا برای خوابگرد را خدمت شما هم ارسال می‌دارم، تا در صورت تمایل آن را در سایت خود منتشر کنید.
با احترام
ژیلا اسماعیلیان


به‌عنوان ناشر آثار سلینجر (از جمله جنگل واژگون) از طرح این بحث در خوابگرد خوشحال و سپاسگزارم؛ و اجازه می‌خواهم خیلی کوتاه به دو نکته اشاره کنم:
یک. اعلام سلینجر در مورد تمایل نداشتنش به تجدید چاپ برخی از آثار قدیمی‌تر خود (مثل همین جنگل واژگون) در حالی‌ست که در همان سرزمین و زبان خودش، چاپ‌های قبلی آن آثار در نشریات و جُنگ‌ها ، در آرشیوها و کتابخانه‌ها، و در تجدید چاپ‌های دوره‌ی آن نشریات ــ مثل دوره‌ی کامل نیویورکر که همین تازگی با کیفیت عالی و روی ۸ دی وی دی با کاتالوگ نفیس و مخلفات منتشر شده ــ و در سایت‌های رسمی ادبی و فرهنگی روی اینترنت و... در دسترس دوستداران و پژوهندگان هست و همه می‌توانند سِیر شکل‌گیری «سلینجر نهایی» را در ترتیبِ تاریخیِ این آثار دنبال کنند. بنابراین، اعلام او درباره‌ی عدم تمایل به تجدید انتشار آن آثار را می‌توان نوعی اعلام موضع در مورد آثار اولیه‌اش دانست بی‌آن‌که از در دسترس‌بودن آن‌ها بی‌خبر باشد (جلوگیری از توزیع کتابی که یک ناشر امریکایی در همان شهر محل سکونت سلینجر اما بی‌اجازه‌ی او منتشر کرده بود، موضوع دیگری‌ست و به ضرورتِ مقابله با آمیزه‌ای از بی‌احترامی و وقاحتِ بازاری بر‌می‌گردد در مورد ناشری که ‌به سلینجر دسترسی هم داشته و باز به رای او بی‌اعتنایی کرده بود). اما خواننده‌ای ایرانی که بخواهد دست‌کم به‌اندازه‌ی هر خواننده‌ی متوسطِ فرنگی به کارنامه‌ی پیشینِ سلینجر دسترسی بیابد و همان سِیر را در این کارنامه‌ پی بگیرد تکلیفش چیست؟‌ جز ترجمه و نشر رسمی (در محدوده‌ی قانونی و حقوقیِ صنعت نشر در کشور) در عین وقوف به این آگاهی عمومیِ جامعه‌ی کتابخوان کشور به نظرِ سلینجر درباره‌ی آثار قدیمی‌اش؟ شما راه دیگری پیشنهاد می‌کنید؟ (لطفآً نگویید راه حل پیشنهادی‌ِ شما، صرف نظر کردن از شناختی‌ست که برای هر خواننده‌ی فرنگی به‌سادگی مقدور است.)
دو. همان‌طور که بسیاری از خوانندگان خوابگرد و نیز بسیاری از منتقدان و بلاگ‌نویسان (از جمله آقای محسن آزرم) اشاره ‌کرده‌اند، انتشار غیرقانونی کتابی که به‌صورت رسمی و قانونی در کشور منتشر شده، جز توهین و نقض حقوق مادی و معنوی مترجم و ناشر معنایی ندارد؛ و به‌هیچ‌وجه وصله‌هایی مثل مقابله با سانسور کتاب و... به آن نمی‌چسبد. (این موضوع منحصر به جنگل واژگون هم نیست؛ سایت‌هایی حتی آثار مجازِ نویسندگان زنده و حاضر ایرانی را بدون اجازه‌ی آن‌ها منتشر کرده‌اند ــ مثل چندین اثر از آقای بیضایی ــ و جالب است که این نقض حقوق نویسنده و ناشر را تحت لوای مثلاً علاقه و ارادت به نویسنده و اثرش انجام می‌دهند!) روشن است که این‌گونه (مثلاً) مبارزه با سانسور، که نتیجه‌ای جز پایمال‌کردنِ حقوقِ تولیدکنندگانِ فرهنگی ندارد، دقیقاً در خدمت سانسور و اهداف ضدفرهنگیِ آن است و زیر پرچمِ هر شعاری هم انجام شود، یا از سرِ نادانی‌ و یا با سوء‌نیت انجام ‌شده است.

ژیلا اسماعیلیان
مدیر انتشارات نیلا

توضيح: عنوان مطلب نام فیلمی‌ست به کارگردانی گاس ون‌سنت که با الهام از زندگی آقای نويسنده ساخته شده است.

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز