یکی از کنجکاوی‌های همیشگی‌م درباره‌ی سازمان عریض و طویل صداوسیما قسمت آرشیو و بایگانی این مجموعه‌ست. هم از این نظر که بی‌شک غنی‌ترین و جذاب‌ترین منابع بصری این مملکت را در خود دارد و هم از این رو که احساس می‌کنم مدیران و مسوولانش شناختی از گنجینه‌ی تحت‌الحفظ‌شان ندارند. همیشه در عجبم که چه‌طور اکثر فیلم‌ها و تصاویر آرشیوی به‌طرز دردناکی بی‌کیفیت‌اند و تلاشی برای «نگهداری»شان نمی‌شود. و از آن دردناک‌تر اینکه چرا نسخه‌هایی که بایگانی می‌شوند، بکر و اصل نیستند و غالباً برای پخش مجددشان باید آرم‌های بدشکل و بدترکیب همین شبکه‌های سیمای ملی را از گوشه و کنارشان پاک کرد.
مگر کار سختی‌ست که نسخه‌ی مادر را به آرشیو فرستاد؟ حرفم هم اصلاً مربوط به فیلم‌های نادر و مستند و ویژه نیست، همین برنامه‌های روتین و روزمره‌ی تلویزیون هم کافی‌ست تنها «آرشیو» شوند تا جادوی بایگانی صداوسیما بر وجودشان اثر کند.

و با این حرف‌ها دیگر سخن گفتن از اینکه بی‌بی‌سی چند سالی هست آرشیوش را به‌روی همگان گشوده‌ است و دوستان جام‌جم‌نشین منظورشان از آرشیو اینترنتی صداوسیما چنین سایت مضحکی‌ست، خنده‌دار است.

پی‌نوشت:
اصلاً امکان‌پذیر هست که یک محقق و پژوهشگر این مملکت، بدون رابطه و آشنا، به این گنجینه دست پیدا کند؟
پی‌نوشت دوم: دوست عزیزی در کامنت‌ها توضیحات جالبی درباره‌ی قسمت آرشیو صداوسیما نوشته که اگر به ماجرا علاقمند شده‌اید، توصیه می‌کنم بخوانیدش.

هی پسر جان مسخره نکن :))

خوب ، ماجرا به این افتضاحی هم که تو نوشتی نیست.
اول : این سایتی که لینکش کرده ای آرشیو تلویزیون نیست ، موسسه ای است که بخشی از سروش است و جماعتی در آن برنامه ها را از تلویزیون در کامپیوتر کپچر می کنند و به ملت می فروشند.
آرشیو فیلم ها در تلویزیون و صدا دو بخش است. هر شبکه برای خودش یک بخش آرشیو مجزا دارد و یک بخش مهم هم در جام جم هست که اسمش "آرشیو مرکزی" است. هر برنامه ای که در تلویزیون ساخته می شود ، چه پخش بشود یا جزو ممنوعه ها باشد ، باید در یک نسخه بتاکم تحویل آرشیو داده شود تا آرشیو بعد از تایید فنی نوار (که مشکل تصویر و صدا نداشته باشد)اجازه تصویه حساب را به تهیه کننده بدهد. آرشیو شبکه ها بتاکم است و آرشیو مرکزی هم در قسمت عمومی بتاکم است و در قسمت گنجینه از سیستم های آرشیو خیلی پیشرفته استفاده می کنند. همه نوار های آرشیو مرکزی و آرشیو خبر و مانیتورینگ ، تگ های جستجو دارند و مثل کتابخانه ملی می شود هر نواری را با هر موضوعی پیدا کرد.
دوم) فکرش را هم نمی توانی بکنی که در آرشیو تلویزیون چه چیزهایی پیدا می شود... نه ، حتی فکر فکر کردنش را هم نمی توانی بکنی!

سوم) هیچ جوری نمی شود به آرشیو دسترسی داشت. فقط تهیه کننده های رسمی با نامه مدیر شبکه می توانند به آرشیو مرکزی "تقاضا"ی تصویر بدهند. آنجا هم کارمندان آرشیو خودشان می نشینند و تصاویر را برایت روی بتاکم کپی می کنند و تحویل می دهند. مثلن اگر تصاویری از کسوف بخواهی ، خود آنها تصاویری برایت انتخاب می کنند. تازه همینش هم قنیمت است. چون خیلی از تصاویر را حتی با نامه مدیر شبکه ها هم کپی نمی کنند و ممنوع است.
اگر بخواهند می توانند لااقل دسترسی جامعه دانشگاهی را به بخش محدودی ازآرشیو ممکن کنند ؛ اما اینجا ایران است دیگر.

من چرا غنیمت را قنیمت نوشتم؟!
راستی، اگر بعد از دو ماه دوندگی اجازه گرفتن تصویری از آرشیو برایت صادر شود تازه خان اول را رد کردی. اگر 30 , 40 هزار تومانی (بعضی وقت ها و برای تصاویر خاص برو بالای 500 هزار تومان) شیرینی به کارمند آرشیو ندهی , چنان تصویر مزخرفی تحویلت می دهد که به هیچ دردی نمی خورد. اما اگر دم طرف را ببینی , سعادت این را داری که خودت بنشینی در اتاق آرشیو و از بین نوارهایی که برایت بیرون می کشند ، چند دقیقه تصویر به سلیقه خودت انتخاب کنی و روی نوار بریزی.

حمیدرضا:
ممنون از توضیحات خوب‌ات. حتما به درد کسانی که با سرچ به اینجا می‌آیند می‌خورد. ولی آن سایت ایران سیما واقعا از طرف صداوسیما به‌عنوان آرشیو دیجیتالی برنامه‌ها معرفی شده است:
http://www.its.co.ir/?lang=fa&page=showbody_news&row_id=918

راستش رو بخوای منم بدجور دوس دارم فقط یه روز تو این آرشیو زندونی بشم و اجازه پدا کنم به همه ی اون فیلما دسترسی پیدا کنم، فکر کن چقدر مستند های خفن می تونی پیدا کنی

كاملا درسته. من چند روز پيش واسه كاري مجموعه‌ي مستند ايران كه يكي از باكيفيت‌ترين كارها درباره‌ي معماري ايران بوده و حميد مجتهدي اونو كارگرداني كرده‌بود از سروش سيما خريدم. ار دي‌وي‌دي 4500. بعد كه ديدم فهمديم پولمو تو چاه ريختم چون هموني كه از تلويزيون ضبط كردم خيلي بهتر بود. دي‌وي‌دي دقيقا همون برنامه‌ي پخش‌شده رو ضبط كرده. با آرم شبكه 1 در گوشه بالا سمت چپ. نشان سال پيامبر اعظم سمت راست بالا، تبليغ و ساعت برنامه‌هاي بعدي شبكه 1 و خيلي چيزهاي ديگه.
واقعا از اين آرشيو دوستان صداوسيمايي. مي‌خواستم بخشي از اونو در يك تيزر استفاده‌كنم كه به فنا رفت.

قسمتي ار حرفهاي اين دوستمون درسته ولي نه همش ...
ساختمان آرشيو صدا و سيما درست روبهروي درب ساختمان برون مرزي واقع شده و نماي آجري داره ...
وارد شدن بهش خيلي مسخره تر از اين حرفهاست و من خودم چندين بار رفتم توش ... كلي اتاق توي اتاق كه همش قفسه بندي شده و پر از فيلم هاي بتاكم و اتاق هاي جديد هم پر از cd و يك اتاق هم پر از نوار ...
سه تا دستكاه پخش هم توي سالن هست كه براي تست فيلم ها قبل از خروج از آرشيو استفاده ميشه .
كپي گرفتن هم كه ديگه اونجا نقل و نباته ...
با اون وضعيتي كه اونجا داره ... همين كيفيت هم بعيده ... :))
تا نبينيد ... ندانيد ...

سلام.اتفاقا یکی از همکلاسهای من کارمند ارشیو رادیو ست.چند وقت پیش که تو کلاس از همین موضوع صحبت کرد واینکه در آرشیو رادیو چه موارد جالبی هست.مخصوصا در ارتباط بات رشته خودما اسناد صوتیه جالبی هست که هیچ کجای دیگه وجود نداره.مثلا صدای مظفر الدین شاه که داره فرمان مشروطه رو می خونه...ایشان بعد ادامه دادکه از ارشیو نمیشه استفاده کرد ولی هر چند مدت یکبار چند نمونه از این ارشیوها رو به مناسبتهای خاص اوالبته به افراد خاص هدیه میدن...چند وقت بعد هم همون صدای مظفر الدین شاه رو برای استاد مون هدیه اورد وداغ داشتنشو به دل ما دانشجوهای بد بخت گذاشت...
ولی در مورد اینکه خیلی از این ارشیو از بین رفته اقای همایون خیری(وبلاگ آزاد نویس) توضیح کاملی دادن.راستی ارشیو رادیو در میدان ارگ هست.

درود
محتوا هيچ است چه برسد به كيفيت و اين ها
مرا نيز درياب

سلام دوست عزیز از مطالبی که شما و دیگر دوستانی که کامنت گذاشته اند در باره آرشیوها به ویژه آرشیو مرکزی متشکرم اما به عنوان یک مطلع مطالبی را خدمتتان عرض کنم چونکه برخی مطالب ارایه شده درست نیست و بعید است نویسندگان این مطالب خود مراجعه کننده به آرشیو مرکزی بوده باشند
آرشیو مرکزی سازمان صداوسیماکه وارث اکثربرنامه های تصویری تلویزیون قبل از تعدد شبکه هاست واکنون فقط برنامه های شبکه اول و سوم را دارا میباشدونحوه استفاده مراجعان به دو صورت است یکدسته مراجعان آزادی که به صورت حقیقی یا حقوقی معرفی میشوند که بنا بر نیاز ودر چارچوب ضوابط آرشیو و سازمان با آنان همکاری میشود ودسته دوم کاربران داخلی سازمان هستند که یا عضو آرشیو هستند و برنامه های مورد نیاز خود را به امانت میگیرند و یا افرادی که به صورت موردی متقاضی دریافت تصویر هستند وآرشیو نمتواند برنامه ها رابه آنان امانت دهد چون برخی برنامه ها به دلیل جلوگیری از آسیب به آنها یا حق رایت نباید از آرشیو خارج شوند لذا آرشیو باکسهایی راتدارک دیده که متقاضی مینشیند و خود تصاویر مورد نیازش را انتخاب میکند وتقاضای کپی میدهد ودر واحد کپی تصاویر انتخابی کپی شده ودر اختیار وی قرار میگیردلذا در این پروسه
1-کارکنان آرشیو فقط مشاوره میدهند و کارهای فیزیکی اعم از آوردن نوار از مخزن تحویل ۀن کپی برنامه تکمیل فرمهاو... را انجام میدهند و بازبینی کاستها و انتخاب تصاویر بعهده متقاضی است
2-هیچگونه وجهی از متقاضیا توسط کارکنان دریافت نمیشود و نباید بشود واگر مراجعه کنندهای با چنین مسیله ای روبه رو شده است حتما موضوع را با مدیریت آرشیو مطرح کند
3- فرمت نوارهای آرشیو همه بتاکم است.

حمیدرضا:
بسیار ممنون از توضیحات‌تان.

ما مردم از طرف عمده‌ی دولت مردان کی به حساب آمده‌ایم که این بار دوم باشد. از کسی پرسیدند چه میکنی که اینقدر ترشیهات خوشمزه میشه؟ گفت میذارم هفت ساله بشه. گفت عجب! حالا قاشقی از آنرا به ما هم میدهی؟ گفت اگر قرار بود به شما بدهم که دیگه هفت ساله نمیشد! حالا این آقایان هم از ترس بر باد رفتن یا خست یا ترس از اشاعه‌ی مواردی جنجال برانگیز در جامعه یا به نظر من از روی بی‌اعتبار دانستن کافه‌ی مردم و اینکه حالا میخوان چیکار؟ مال بزرگترهاست و فرهیختگان اینها را ناشیانه انبار میکنند و در آخر نه به خود میخورانند نه گنده‌اش را به سگ. غافل از اینکه فرهیختگان مردمند و آنها وامدارشان.
بذارید یه کم بی‌ادب بشم. خاک تو سر چنین طرز تفکری و وای به حال مردمی که باهاشون چنین رفتار میشه در حالیکه لیاقتشون بسیار بیش از اینهاست. نمیدونند که برای معتبر شدن خودشونم که شده باید به مردم بها داد. نشونه‌ی دیگه‌اش هم همین متکاهایی است که برای خوابیدن ماشینها در نقطه نقطه‌ی شهر پهن شده. چرا؟ چون مردم بی‌شعورند! خودشون که عقلشون نمیرسه کجا باید از سرعت کم کنند. ما فرهیختگانیم که باید مواظبشون باشیم. ماییم که رئیس یک مشت گوسفند بی‌عقلیم...
بسیاری از فیلمها و برنامه‌ها در آرشیو هست که هیچگاه از سمع و نظر کسی نگذشته. بسیاری هست که تنها یکبار به نمایش در اومده. و هزینه‌ای که بابت تهیه‌ی فیلمهای روز دنیا از جیب این مردم بدبخت میره میتونه صرف سر و سامون دادن به اونها بشه. نمیگیم اون نباشه. میگیم این هم باشه. درد دل زیاده. به همین بسنده میکنم...

بگذارید بگویم که اگر من بودم چه میکردم. اولین کاری که میکردم تهیه‌ی یک نسخه یا شاید هم دو نسخه‌ی دیجیتال از تمام آرشیو صرفنظر از محتوای آن بود. بعد لیست "تمام" آرشیو رو تهیه میکردم و دسته بندی موضوعی میکردم. یک سایت هم درست میکردم که مردم به این لیست بلند و بالا دسترسی داشته باشند و بتونن توش جستجو کنند. بعد که پیدا میکردند چی میخوان براشون امکان دانلود فراهم میکردم. البته مسلما در این آرشیو بی در و پیکر و بی حساب و کتاب کافی چیزهایی هم هست که نباید در دسترس هر کسی قرار بگیره. از برنامه‌های ناجور قبل از انقلاب بگیر تا چیزهایی که پخششون ممکنه مملکت رو دچار بحران کنه. این البته بدبینانه‌ترین نوع نگاهه. خوب اونها رو هم ذکر میکردم. آقا از دقیقه 5 تا 7 این چیزی که شما خواسته‌اید به این دلیل به اون دلیل قابل ارائه نیست. با پوزش فراوان. و بعد اگرم خیلی پولکی بودم اکانت میفروختم تا هزینه‌ی تأمین پهنای باندش و چه بسا درآمدزاییش تأمین شه. بعد مردم رو که راضی‌تر میدیدم و مغرورتر که چنین نظاهی دارند که بهشون بیشتر از قبل بها میده خودم هم راضی‌تر میشدم و از اینکه انقلاب کرده‌ام خوشحالتر. اگه طرز تفکر این باشه میتونیم ادعا کنیم که دنباله‌روی امامی هستیم که اوج افتخارش این بود که مردم او رو خدمتگزار خطاب کنند. اگر نه، نه و فقط نام مسؤول و مزایاشو به دوش میکشیم بدون اینکه خودمون رو واقعا در برابر مردم مسؤول بدونیم. بهتر از همه این خواهد بود که از سمت خودمون کناره گیری کنیم و بذاریم کسانی در این مناصب قرار بگیرند که مردم براشون در درجه‌ی اول اهمیت هستند. یعنی همون فرهیختگان.
بگو ژاکف تو حالا هی بنویس. همینها رو پاک نکنند و بذارند به گوش همه برسه خیلیه. کو گوش شنوا؟!!!!

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز