یک/ چه خوب که بالاخره یکی دو نفر از عکاس‌های این مملکت خجالت و بی‌انصافی را کنار گذاشتند و نوشتند که هر کسی در هر پُست و مقامی می‌تواند دوربین دست بگیرد و عکاسی کند و بعد آن عکس‌ها را به چاپ برساند و به دیگران نشان بدهد. نمی‌فهمم در کجای این پروسه به حقوق دیگران تعرض می‌شود که تا یک بنده خدایی که پیش از این به‌عنوان عکاس شناخته نمی‌شده، نمایشگاه می‌گذارد آه و ناله و فحش و فضیحت‌ها راه می‌افتد که هنر به فنا رفت و هر کسی برای خودش عکاس شده و این چه اوضاعی‌ست و...
این وسط یک آدم‌های خوشحال‌تری هم پیدا می‌شوند که می‌روند آن بنده خدا را گیر می‌آورند و سوال‌پیچ می‌کنند که چرا رفتی تمام گالری‌های خانه‌ی هنرمندان را گرفته‌ای؟ چرا عکس‌هایت این‌قدر زیادند؟ چرا گران هستند؟ (+ بخوانید) یکی هم نیست به آنها بگوید که گالری‌دار و آن بنده خدا - مثل همه‌ی آدم‌های دیگر - اختیار مال و اموال‌شان را دارند. عکس‌ها یا خوب هستند یا نه، یا با سلیقه‌ی ما جور درمی‌آیند یا نه، باقی حرف‌ها همه‌ش جفنگ است.
به‌طور مشخص درباره‌ی عکس‌های هدیه تهرانی، عکس‌هایش را دوست ندارم اما اگر این همه هزینه کرده برای نمایشگاهش و عکس‌هایش هم - به‌هر دلیلی - فروش می‌رود، نوش جانش.

[گربه‌ی مسکین اگر پر داشتی | بهمن جلالی]
[باز هم همان قصه‌ی تکراری | اسماعیل عباسی]
[چه کسی حرفه‌ی من را دزدید؟ | مریم مهتدی]
[با آب دعوا نکنیم | هدیه تهرانی]
[نمایشگاه عکس چاه آب نیست | فهیمه خضرحیدری]

دو/ احساس می‌کنم بعضی از سینماگران این مملکت معنی مخاطب خاص را نمی‌فهمند. روزهای جشنواره که می‌رسد در هر کوی و برزنی یک خبرنگار پیدا می‌کنند و از اینکه فقط به فکر مخاطب جدی و خاص بوده‌اند حرف می‌زنند، اما وقتی نوبت اکران همین فیلم‌های با مخاطب خاص و جدی می‌رسد فریاد ابتذال در سینما سر می‌دهند و تهدید به آتش‌ زدن نگاتیو در برابر سینما می‌کنند. نمی‌فهمم مگر مخاطب خاص در این مملکت چند نفر است که حضرات انتظار دارند فیلم‌های‌شان به اندازه‌ی تجاری‌ترین فیلم‌ها، سالن و سانس بگیرد. سینمادار و صاحب سینما اگر به فکر دخل و خرجش نباشد که هیچ‌وقت این صنعت روی پای خودش نمی‌ایستد.
همه جای دنیا هم همین بساط است، هیچ‌وقت فیلم وودی آلن به اندازه‌ی فیلم جورج لوکاس فرصت و امکان اکران نمی‌گیرد. فقط آنجا توانسته‌اند مخاطب‌های‌ جدی‌ترشان را پیدا کنند و برای‌شان پاتوغ بسازند. سرمایه‌گذار فیلم وودی آلن هم چون دنبال وام دولتی برای فیلم بعدی‌اش نیست، هیچ‌وقت از این داد و بیدادها راه نمی‌اندازد.

پاتوغ؟؟؟؟؟؟

--
حمیدرضا:
املای درست این کلمه با «غ» است و به اشتباه با «ق» مصطلح شده است.
به نقل از لغت‌نامه‌ی دهخدا: پاتوغ . (اِ مرکب ) (از:«پای » فارسی ، بمعنی محل و جای + توغ ترکی ) و آن نیزه‌ی کوتاهی است که دُم اسب بر سر آن بندند و بر فراز آن گوئی زرین آویزند و پیشاپیش حکام و سرداران برند، و معنی ترکیبی آن محل عادی اجتماعات لوطیان در محلت یا شهر یا قریه ای است .

استاد! جايي قضيه برخوردنده هست که از امکانات دولتي داره استفاده ميشه. اين امکانات به طور طبيعي در وهله اول بايد در اختيار اهل فن قرار بگيره و اگه چيزي موند به آدمهاي مبتدي و تازه کار برسه. فهميدن اين نکته انقدر سخته يا شما اسير جذبه خانم تهراني هستيد؟

--
حمیدرضا:
باز ربط این ماجرا را به شخص هدیه تهرانی و قیمت عکس‌هایش و اینکه چرا همه‌ی گالری‌های خانه‌ی هنرمندان را گرفته نمی‌فهمم. اگر در استفاده از امکانات دولتی مشکلی هست باید به آن مسوول دولتی ایراد بگیرید نه هدیه تهرانی. حرفم این‌ست که مباحث با هم خلط شده است. اگر عکس بد است بگویید بد است، چرا به در و دیوار می‌زنید؟

bahs az jaei shoroo shod ke niki karimi davare jashnvare shod

--
حمیدرضا:
به نظرم باید گفت نیکی کریمی عکاس خوبی و قابلی نیست که بتواند عکس‌های دیگران قضاوت کند نه اینکه چون بازیگر است نمی‌تواند درباره‌ی عکس‌ و عکاسی نظر بدهد. به قول اسماعیل عباسی این برخورد بیش از هر چیز به حسادت و دیکتاتوری تعبیر می‌شود.

وقتی درباره خانه هنرمندان سابق، هنربندان فعلی حرف می‌زنیم با گالری و گالری‌دار خصوصی طرف نیستیم. خانه هنرمندان زیر نظر شهرداری ا‌ست و جزو اماکن عمومی محسوب می‌شود و باید به شکل عادلانه فضایش را در اختیار همه صاحبان آثار هنری قرار دهد، نه فقط افراد مشهور. خانم هدی تهرانی برای برپایی نمایشگاه عکس‌شان چند روز توی صف بودند؟ اصلن بوده‌اند؟ یا فقط به پشتیبانی، برند، نام‌شان و حمایت آقای مشایی توانسته‌اند خانه هنربندان را قرق کنند؟

گران‌ترین تابلوی نمایشگاه عکس هدی تهرانی را اسفندیار رحیم مشایی به قیمت سه میلیون و هفتصد هزار تومان خریداری کرده است. البته خانم تهرانی قبل از آن شخصن در کنفرانس خبری‌ای که درباره نمایشگاهش بر پا کردند، گفتند که از سازمان میراث فرهنگی که تا میانه تابستان مشایی ریاست آن را داشت، 80 میلیون تومان وام گرفته تا بتواند این نمایشگاه را برگزار کند. به قول شما: نوش جانش.

--
حمیدرضا:
لطفا به من بگویید این حرف‌ها چه ربطی به شخص هدیه تهرانی و اینکه عکاسی بلد است یا نه دارد.

در مورد این‌که هدیه تهرانی عکاسی بلد است یا نه و این حرف‌ها چه ربطی به شخص هدیه تهرانی دارد؟ باید به نظر و یادداشت آقای علی رییس‌شقاقی، عکاس قدیمی و مدیر گالری خارک، که در روزنامه تهران‌امروز قبل از برگزاری نمایشگاه عکس هدیه تهرانی و در نقد آن چاپ شد استناد کرد. و نظر ایشان دقیقن برخلاف نظر آقای بیژن جلالی است که بهش لینک داده‌اید.

--
حمیدرضا:
پایه‌ی استدلال و حرف‌تان برایم مفهوم نیست. حرفِ من همان‌طور که به‌وضوح نوشته‌ام این‌ست که هرکسی در هر مقام و شغلی حق دارد عکس بگیرد و عکس‌هایش را هم به نمایش بگذارد. متر و معیار قضاوت درباره‌ی کارش هم کیفیت عکس‌هاست و نه سابقه‌ش، منبع مالی‌اش، شهرتش و جناح‌های سیاسی.

سلام . از هنر نوشتن و گفتن و نقد کردن کار تازه ای نیست .حالا هنر هر رنگ و پزی میخواهد داشته باشه . اما تو کار هم سرک کشیدن مثل اینکه کار تازه ای شده!که البته اون هم داره قدیمی میشه . یادمه یه زمانی همه زنان هنر پیشه ی ما فقط هنر پیشه بودند اما تا سمیرامخملباف کار گردان شد نمیدونم از کجا به همه اشان وحی شد که همه از ابتدا می خواستند کارگردان شوند آن هم بدون تحصیلات آکادمیک حالا یکی از قیافه طرف تو داروخونه خوشش اومده هنر پیشه شده یکی تو مهمونی طرف را دیده هنر پیشه شده یک هم ای کلاس بازیگری رفته ولی نمیدونم باز یگیری چه ربطی به کارگردانی داشت . بعد یدفعه زد و شعر خونی باب شد عجیبه .. بعد هم که چند نفری البته آقا به خاطر سفرهایی که رفتند و عکسهایی که انداختند اومدند و عکسهاشونم به نمایش گذاشتند (البته ایرادی نیست چون این هم یک اثر بصری ست )عکاسی باب شد و مردم ماهم که پاچه خوار و هنر پیشه ندیده !!!!.
خوب هست که هر کسی همه ی هنر ها را داشته باشد اما خوبتر ان است که در یک هنر به اوج برسیم پله پله
میشود به اسم هنرپیشه ماند و عکس گرفت اما اعتبار عکاسان را زیر سوال نبرد . این اشکال از خانه ی هنر مندان بر میخیزد و خانه ی عکاسان که برای انتخاب در انجمن عکاسی چه شرایط سختی دارند و در دایر کردن نمایشگاه در چنین جایی چه ساده انگاشته اند همه چیز را .
همانطور که در مقالات دیگر خوانده ایم برای مردم حاضر در پارک خود هدیه مهم بود ه و هست نه عکسهای او.

--
حمیدرضا:
همه‌ی حرف‌های شما درست، کدام اینها به هدیه تهرانیِ عکاس و عکس‌هایش برمی‌گردد؟ یا باید از خانه هنرمندان ایراد گرفت یا از مردم. او عکس‌هایش را به نمایش گذاشته، اگر بد است بگویید به این دلیل بد است ولی اینکه چون هنرپیشه است، نمی‌تواند عکاسی کند یا وارد حیطه‌های دیگر شود، ناقض حقوق اولیه‌ی انسانی اوست. کسی که به‌واسطه‌ی یک کار و پیشه‌ای معروف شده، حق ندارد هیچ کار دیگری بکند؟

چطوری حمید ... هنوز زنده ای پسر...؟! یادت بخیر!

به نظر من عکس های شخصی مثل هدیه تهرانی مفتش هم گران است . چرا وام به این بزرگی به او داده اند؟

wصد در صد موافقم. گاهی این مطالب کنایه امیز رو که می خونم متاسف می شم از ندگی بین این هنرمندها..هر چقدر هم بد///دوست داشته نمایشگاه بذاره...والا! مرسی از متن خوبت

حرف شمارو قبول دارم در مورد مخاطب خاص و اختصاص دادن چند و چون امکانات به فیلمهای خاص.اما یک چیز دیگر که بسیار بارز است این است که لوکاس مخاطب عام خود را در دنیا دارد و نه فقط در ینگه دنیا و به همین سیاق وودی آلن مخاطب خاص و کم را در یک محدوده ی جغرافیایی خاص ندارد و مخاطبش همه جا پراکنده است و این با این مختصات جغرافیایی ما که که یک تهران را شامل می شود توفیر دارد و واقعا جای اعتراض_به نوعی_وارد است.

آقا با حرف‌های شما در مورد تهرانی‌ کاملا موافقم. طرف عکس گرفته پولشم داشته گذشته برا نمایش. اگه ایرادی هست از مردم هست و از مدیریت خانه هنرمندان. البته من ایران نیستم و صحیح نیست در مورد سیستم مدیریت اونجا اظهار نظر کنم ولی‌ در مورد مردم می‌‌نویسم چون به نظرم این مردم رو می‌‌شناسم.

اشکال مردم ما، البته یکی‌ از هزاران اشکالات شون، این هست که همیشه باید یک مصدر یا مرجع یه چیزی رو تایید کنه یا تکذیب که قبول کنند یا رد. حالا هم که آثار این خانوم تهرانی‌ به نمایش گذشته شده احساس می‌‌کنند که خانه هنرمندان عکس‌های ایشون رو به عنوانه هنر تایید کرده و نمی‌فهمند که خوب اگر فکر می‌کنید عکس هاش خوب نیست برید بشینید و نقد کنید. یعنی‌ هنرمندمون هم این رو نمی‌‌فهمه و در نتیجه براش گرون تموم می‌شه.

مطلبت رو امشب که خونه رفتم لینک می‌‌دم و در موردش بیشتر می‌‌نویسم.

من فکر میکنم به عدد آدم ها میتونه عکاس وجود داشته باشه. البته فقط فشار دادن دکمه دوربین دلیل بر عکاس بودن نیست ولی هر کس حق داره که خودشو محک بزنه!
در مورد فیلم ها هم معلومه که فیلم های عامه-پسند فروش میکنند چون تفکر مردم اینه که "ما خودمون به اندازه کافی درد داریم و میخوایم بریم سینما که بخندیم" معلومه که توی همچین جامعه ای منظور از مخاطب خاص فقط عده کمی از آدم های واقعا" خاصه که به فیلم های "هنری" علاقه دارن که نمونه واقعی این فیلمها رو از کارگردانهای ایرانی کمتر دیدیم... در مورد بیرون از ایران هم تقریبا" همین وضعه ولی بهتر از اینجاس.دیروز خوندم که جیم جارموش دنبال تهیه کننده میگرده! یعتی اونجا هم اهمیتی قائل نمیشن...

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز