جری: شنيده‌م کِيسی رو زياد می‌بينی.
اِما: چی؟
جری: کِيسی. تازگيا شنيدم که تو... زياد می‌بينيش.
اِما: از کجا شنيدی؟
جری: هوه... مردم... حرف می‌زنن ديگه.
اِما: عجب.
جری: خنده داره، راستش تنها حسی که داشتم، عصبانيت بود، عصبانيت از اين‌که اون قديما هيچ‌کی پشت سر ما اين حرفا رو نمی‌زد. ببين، حتی پيش خودم گفتم شايد اون و کِيسی فقط گاهی با هم لبی تر کرده باشن، چه اهميتی داره، ولی من و اون هفت سال با هم بوديم و هيچ‌کدوم از اون حروم‌زاده‌ها يه ذره‌م بو نبردن.

[خيانت | هارولد پينتر]

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز