اولين فيلم سينمای مطبوعات، يک چرت و پرت واقعی بود. البته از فيلمی که ساختنش 3-4سال طول کشيده و بازيگراش به خاطر حواشی، چند بار تغيير کردهاند، انتظار بيشتری هم نمیرود. فيلمی که درگيری ميان تهيهکننده و کارگردانش باعث شده سه بار مدير فيلمبرداريش تغيير کند نبايد هم ارزش ديدن داشته باشه. من و بابک که نيم ساعت بعد از شروع فيلم، از سالن اومديم بيرون ولی بروبچهها با مسخره کردن اين کمدی ناخواسته کلی حظ کردن. فکر میکنم جايزه گلآقا به بهترين فيلم طنز و کمدی، حق «به من نگاه کن» باشه!
«پروانهای در باد» عين يه دشت صاف میمونه، بدون هيچ فراز و فرودی. واقعا هنر کردم که تا آخر فيلم بيدار موندم! حتی اواخر فيلم که درواقع اوج داستانه و شخصيتهای ماجرا با کسی که تمام طول فيلم دنبالش بودن، روبرو میشن، کوچکترين تلاشی برای ايجاد تعليق و هيجان ايجاد نمیشه و راحتتر از اونکه بشه فکرش رو کرد فيلم تموم میشه. ولی فصلی که زير آيدا و امير درون ماشين، زير شن مدفون میشن خوب اجرا شده بود و تنها نکته جذاب فيلم بود. ديدن فريبرز عربنيا با اون گريم عجيب هم جالب بود.
ولی اتفاق روز اول، «رسم عاشقکشی» بود. حتی اگه تعريفهای مهدی طاهباز عزيز هم نبود، (که فيلم رو در جشنواره اصفهان ديده بود) همون نيم ساعت اول فيلم و بازیهای جذاب گوهر خيرانديش و حسين عابدينی و البته محسن قاضیمرادی دليل قانعکنندهای بود برای اينکه تا آخر فيلم بشينم و به يک جلسه کاری دير برسم. از خسرو معصومی دلِ خوشی نداشتم (مخصوصا اگه بدونی فيلم قبليش چرت و پرتی بوده به اسم «پر پرواز» که شادمهر عقيلی توش بازی میکرده) ولی اين فيلم واقعا متعجبم کرد. مخصوصا اواخر فيلم و صحنه به قتل رسيدن لطيف که فکر میکنم همه سالن رو مسحور کرد.
راستی اين حسين عابدينی دلقک بزرگیست! خدا حفظش کند!
دو فيلم بعدی ( « در اين دنيا» مايکل وينترباتم و «کنار رودخانه» عليرضا امينی ) رو هم به خاطر همون جلسه فوقالذکر از دست دادم. در بين ويژهنامههای جشنواره هم ايرانشهر همشهری کار خوبيه، در حاليکه سينما شرق اصلا جالب نبود. مخصوصا عکس روی جلد ايرانشهر امروز که از آلبوم خصوصی رضا کيانيان بود. (هر چی توی سايت همشهری گشتم اثری از ايرانشهر جشنواره نبود. مجبور شدم روزنامه رو اسکن کنم.)
30نمای جشنواره هم درست و حسابی راه افتاد و طبق قولی که به دامون داده بودم قراره هرشب يه کارتون جشنوارهای بهش بدم. اولين کارتون جشنواره رو ببينين تا من فکر کنم تا دو ساعت ديگه چی بکشم برای امروز.
پینوشت: امروز هر کدوم از بچهها رو ديدم هم از مراسم ديشب ناراضی بود و هم از «همنفس». نوشته بابک در وبلاگش رو درباره ديشب بخونين. اين هم گزارش صبا از افتتاحيه.
سلام امروز عصر (درواقع ديشب - يكشنبه شب) رفته بودم افتتاحيه نمايشگاه بين المللي كاريكاتور كه به مناسبت حمايت از زلزله زده هاي بم برگزار شده و يه سري كار براي فروش . عجيب خلوت بود و من فقط آقاي عليزاده رو توي اون جمعيت كم شناختم. آقاي طباطبايي هم كه مسئول برگزاري بودند. ظاهرا رسانه ها تبليغ نكرده بودند براي كار اينها!! اينم كه حتما آدرسشو داري : http://www.irancartoon.com/
عيدت مبارك....روز اول جشنواره ت هم مبارك....ايشالله هميشه به فيلم!خوب من فايده شو واست نفهميدم.....اما يه چيز رو خوب فهميدم!يكشنبه ديروز بود و تو هيچي واسه من نفرستادي....تا اطلاع ثانوي اين طرفا پيدات نشه!
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز