خواستم درباره‌ی «وقت خوب مصائب» بنويسم که امروز تمشایش کردم و حسابی کيفور شدم، اما ديدم پرستو قبلا به تفصيل درباره‌ی فيلم نوشته و نوشتن دوباره‌ی آنها، زياده‌گويی می‌شود.
فقط يک جايی در فيلم هست که خيلی دوستش دارم، آنجا که مسعود معصومی (عکاس و دوست قديمی احمدی) روی صندلی لم داده و دارد بستنی می‌خورد و نمی‌داند دوربين روشن است. از ماهور (دختر احمدی) می پرسد:
ـ ... ببينم عباس (کيارستمی) هنوز می‌آد پيش بابات؟
ـ نه، قهرن...
ـ چی‌چی‌ان؟!

[باور هميشه باور می‌ماند | نوشته‌ی پرستو درباره‌ی فيلم]

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز