بعضی وقت‌ها می‌شود تلويزيون نگاه کرد:
يک برنامه‌ی معرکه‌ای هست که پنج‌شنبه‌ها حوالی ظهر از شبکه اول پخش می‌شود و بدون اغراق می‌گويم که عاشق‌اش هستم. ماجرای اين برنامه‌ی «ايران بهشتی دگر» از اين قرار است که هر هفته يک آقايی به‌نام ميلانی ـ که مجری برنامه باشد ـ راه می‌افتد با چند نفر ديگر می‌رود يک طرف اين مملکت و شروع می‌کند به پيدا کردن جاذبه‌های گردشگری و تاريخی؛ از يک تکه سنگ قديمی که هزار سال پيش روی آن حکاکی شده گرفته تا دهکده‌ی دورافتاده‌ای که فقط آدم‌های پير در آن باقی مانده‌اند. مهم‌ترين نکته و عامل جذابيت برنامه‌ هم به همين آقای ميلانی برمی‌گردد و نوع حرف زدن و صدايش که آرامش عجيبی در آن نهفته، مخصوصا وقتی در حال حرف زدن درباره‌ی منطقه‌ای و تعريف کردن تجربه‌ش از آنجا باشد که می‌توان برق لذت را هم در چشم‌هايش ديد. به‌عنوان مثال بايد می‌ديديد همين پنج‌شنبه گذشته وقتی به صد متری يک دسته کله‌بز رسيد چه‌طور داشت مثل يک بچه 10 ساله از خوشحالی بالا و پايين می‌پريد...

پيشنهاد می‌کنم حتی اگر مثل من چندان نسبتی با سفر و مسافرت نداريد، اين برنامه را از دست ندهيد که موهبتی‌ست در اين تلويزيون ما.

بعضی وقت‌ها می‌شود مجله خواند:
مثل اينکه اين روزها بايد دوباره شاهد رونق مجله‌ها باشيم. يکی از آن مجلاتی که تازه درآمده و به‌نظر چيز خوبی هم می‌آيد ماهنامه‌ای‌ست به نام «نسيم» که انتهايش يک هراز هم دارد. سردبيرش پژمان راهبر است و قرار است بيش از اينکه يادآور مجله‌ی ناموفق «پيام‌آور» باشد، تجربه‌ی موفق «تماشاگران» را تکرار کند. شماره‌ی اول‌شان هم الحق شماره‌ی پر و پيمان و جذابی از کار درآمده و تنها ايرادش نوبت انتشار ماهانه‌ش است که به نوع و زبان مطالب نمی‌آيد. جای خالی آن مصاحبه‌های «تماشاگران»ی هم در آن احساس می‌شود. اما در کل مجله‌ی خوبی‌ست و جزو خواندنی‌های اين روزها به‌حساب می‌آيد حتی اگر 999 تومان باشد...

ولی بيشتر وقت‌ها بهتر است کتاب خواند:
به‌پيشنهاد دوستی کتاب «گيرنده شناخته نشد» را خواندم؛ کتاب ساده و کم‌حجمی درباره‌ی دو دوست قديمی که از بد حادثه در زمانه‌ی قدرت گرفتن هيتلر از هم جدا می‌افتند و يکی در امريکا می‌ماند و ديگری راهی زادگاهش، آلمان می‌شود. روايت کتاب براساس نامه‌هايی گذاشته شده که اين دو دوست به يکديگر می‌فرستند و نويسنده از اين طريق است که داستانش را پيش می‌برد.
کتاب را کرسمن تايلور نوشته و شهلا حائری آن را ترجمه کرده و به‌دست نشر قطره سپرده تا به‌قيمت 500 تومان آن را منتشر کند. باور کنيد خواندن‌ش شايد به يک ساعت هم نکشد، اما اثرش چند روزی بيخ گلوی‌تان را می‌گيرد.

تکميل:
دوستان در کامنت‌ها اشاره کرده‌اند که از اين کتاب نسخه‌ی ديگری هم منتشر شده به‌نام «ناشناس در اين آدرس»، به‌ترجمه‌ی تينوش نظم‌جو و توسط نشر ماه‌ريز. قيمت‌اش هم گويا 800 تومان است.

موافقم! مخصوصا با اولین گزینه. این آقا قبلا هم در برنامه های مختلف می آمداما برنامه ی ثابتی نداشت. در مورد گزینه ی سوم هم باید بگویم که این کتاب با ترجمه ی تینوش نظم جو و با اسم //ناشناس در این آدرس// هم به بازار کتاب آمده که انشاراتش خاطرم نیست!

چه خوب که اين برنامه رو معرفي کردي يکي از زيباترين برنامه هايي يه که تلويزيون در اين چند وقت داده نميدونم قسمتهاي اولشو تو تابستون ديدي يا نه اونا هم خيليييي جالب بودن درضمن آقاي ميلاني مجريش نيست معمولا شجاعي مهر مجري ه، يه برنامه فوق العاده ديگه هم تلويزيون داره که حتما همه بايد ببيننش مستند مهاجران که دوشنبه ها ساعت 8 شب و جمعه ها تکرارش بعد از فيلم سينمايي از شبکه 1 ،تقريبا هر قسمتش اشک آدمو در مياره که ما چه سرمايه هاي انساني تو خارج از ايران داريم که حتي از وجودشون بيخبريم
ببخشيد زياد شد

hi man it is such a great weblog , if you mind please check out mine.
shahab

سلام
کاش به ساعت برنامه هم اشاره میفرمودید
باید خیلی جالب باشه

سلام راستی یادم رفت بپرسم این صفحه آرشیو دستی تولید میشه یا مثلا با RSS این کار رو کردین؟
من خیلی علاقمندم همچین کاری بکنم ولی فهرست دستی واقعا مشکل هستش.

حميدرضا: برنامه حدود ساعت 12:30 پنج‌شنبه‌ها پخش می‌شه. در مورد آرشيو هم راستش از مواهب ام.‌تی‌ست.

نشر ماه‌ریز هم کتاب رو با نام "ناشناس در این آدرس" و با قیمت ۸۰۰ تومان منتشر کرده :)

آره ایرج میلانی خیلی صمیمی و راحته با بیننده یه جورایی خیلی خودشه جلوی دوربین...اینجا فرداست هم یه بخشهایی از سفرهاش میداد سال پیش

اینجا جای خیلی خوبیه. من هم موافقم که اسکار حق نفرین خرگوشه. با اینکه هنوز نسخه ی خوبشو ندیدم. به من هم سر بزنید.

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز