واقعا حيفه که اثر زيبايی مثل "رقص در غبار" اينقدر مهجورانه اکران بشه و فقط تو سه سالن روی پرده بره. تلخی گزنده فيلم رو نميشه ناديده گرفت اما واقعيه، چرت و پرت نيست. مهمتر از اون نکته ايه که خود اصغر فرهادی نازنين بهش اشاره کرده، توی 60-70 درصد لحظات فيلم شما فقط با دو کاراکتر مواجهيد که يکيشون هم اکثر مواقع سکوت رو ترجيح ميده، درضمن اين موقعيت در يک بيايان خالی از سکنه رخ ميده و در يه همچين موقعيتی قدرت نويسنده و فيلنامه به چشم مياد که تماشاگر رو روی صندلی نگه ميداره، البته کند شدن ريتم فيلم در پاره دوم رو نمی شه ناديده گرفت ولی تا حدودی طبيعيه که وقتی از محيط شهری به يه بيابون بی آب و علف بری ريتم آروم بشه.
ديدن فرامرز قريبيان در هيبت يک پيرمرد دائم الخمر مارگير و بيابانگرد رو از دست ندين. به نظر من کليدی ترين ديالوگ فيلم رو هم "نظر" در اواخر فيلم می گه، جايی که در ماشين پيرمرد برای فراموش کردن درد انگشت قطع شده اش، ماجرای عشق نافرجامش رو تعريف می کنه و می گه: " من هنوز عاشقم."

امروز توی تبليغ "شبهای روشن" جمله جالبی ديدم: "اگر عاشق نيستی، شبهای روشن را نبين" بامزه بود! راستی الان که گاهی به آسمان نگاه کن و شبهای روشن رو ديدم، با قطعيت می گم که سيمرغ پارسال ناجوانمردانه به خانه نيکی کريمی رفت. هانيه توسلی رو ناديده گرفتن هنر ميخواست.

نظر دادم كه نگي بي معرفتم و اينورها نمي آم...نظر خاصي در مورد مطلبت ندارم...چون هنوز شيراز اين فيلم ها اكران نشده...
شاد باشي...
يا حق!

ايشالله قسمت ما هم بشه بريم اين فيلم رو ببينيم. الهي آمين.

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز