روز سوم/ یکشنبه ۱۱ اسفند
برنامهی صبح دو سمینار همزمان است؛ سمینار بازیگری با حضور انت بنینگ و الفری وودارد در موزهی سینما و سمینار نویسندگی و کارگردانی با حضور فیل رابینسون و فرانک پیرسون در خانه سینما.
انتشار گستردهی خبر حضور اعضای آکادمی در روز گذشته، باعث شده تا موزهی سینما پر از عکاس و خبرنگار باشد. اما بهخاطر حفظ فضای صنفی و رسیدن به هدف اصلی این سفر، از حضور خبرنگارها در سالن و مصاحبه با مهمانان جلوگیری میکنیم. از طرفی برپایی سمینار بازیگری در موزه، باعث میشود تا سمینار خانه سینما دور از جنجال و سر و صدا برگزار شود. همین عامل ساده، سمینار نویسندگی و کارگردانی را به یکی از بهترینهای برنامههای این ده روز تبدیل میکند. و جالبست خبرنگار روزنامهی اعتماد که حتماً بهعنوان عضو یکی از اصناف خانه سینما وارد سمینار بازیگری شده، روز بعد در یادداشتی همهی ما را به ذوقزدگی متهم میکند و توضیح نمیدهد که آیا خودش هم از سر ذوقزدگی فراموش کرده حضور خبرنگار در سالن ممنوع بوده یا این گزارش/یادداشت جزو اصول اخلاقی و حرفهای روزنامهنگاریاش است.
خوبی ماجرا اما در اینست که هیچیک از سمینارها بهصورت سخنرانی برگزار نمیشود، و آنطور که الن هرینگتون بهم گفت اصلاً چیزی که در آمریکا بهعنوان سمینار برپا میشود همین جلسات پرسش و پاسخ است و نه این سخنرانیهای کسلکننده و بیفایدهی ما.
فیل در سمینار میگوید که امروز، روز تولدش است و همین باعث میشود از طرف خانه سینما کیکی تهیه شود و فیل رابینسون ۵۹ سالگیش را در تهران جشن بگیرد. خوششانسی دیگرمان در اینست که فرهاد توحیدی و علیرضا رئیسیان بهخوبی جلسهها را اداره میکنند، مخصوصاً توحیدی که با شوخیهای کوچکش فضای صمیمیتری به سمینار میدهد.
بعد از این برنامه که قرار بود ساعت ۱۲ تمام شود و تا ۱:۳۰ طول میکشد، همراه سید، تام، فرانک و فیل پیاده به رستورانی در نزدیکی خانه میرویم. در راه سید میگوید که دیروز توانسته نسخهی زیرنویسشدهی یکی از فیلمهای خودش را در بساط یک دستفروش پیدا کند و بخرد. بحث به سمت فروش نسخههای غیرقانونی فیلمهای هالیوودی میرود. جالبست واکنششان بیش از اینکه از سر خشم و ناراحتی باشد، اینست که باید فکری بهحال انطباق سیستم پخش و توزیع فیلمها بکنند تا با تکنولوژی روز هماهنگ باشد.
سمینار بعدازظهر (مستندسازی، با حضور جیمز لانگلی) را که ساعت ۲ شروع شده بهخاطر فشردگی برنامهها از دست میدهیم و بعدتر میشنوم که فضای این جلسه هم متاسفانه به حاشیه رفته است. اتفاقی که تا حدودی در جلسهی پرسش و پاسخ آخر شب، پس از نمایش «آپولو ۱۳» و با حضور تام پولاک (که در هنگام ساخته شدن فیلم رییس استودیوی سازندهی آن بوده) هم رخ میدهد. یکی از دوستان اصرار دارد که چرا در فیلم خبری از دانشمندان غیرآمریکایی ناسا نیست. تام هم جواب میدهد که داستان در دههی ۱۹۷۰ میگذرد و در آن سالها همهی پستهای حساس ناسا در اختیار مردان سفیدپوست بوده است. اما دوست هموطن ما همچنان اصرار دارد که تحقیقات شخصیاش نافی این ادعای سازندگان فیلم است.
این عادت عجیب ایرانی که نمیتوانیم یک نفر را مهمتر و موفقتر از خودمان ببینیم و دوست داریم یکجوری به زیر بکشیمش، عادت شگفتانگیزیست. اصلاً انگار که ستایش کردن دیگران در این مملکت فعلِ حرامست.
پیش از نمایش «آپولو ۱۳» هم فیل رابینسون «سرزمین رویاها»یش را برای حضار نمایش میدهد و قبل از شروع از من میخواهد دو نکته را برای فهم بیشتر داستان برای حاضران شرح بدهم. اول اینکه داستان برپایهی ماجرای رسوایی جو جکسون، بازیکن مشهور بیسبال در آمریکا (که لقبش Shoe-less بهمعنای بدون کفش/پابرهنه بوده)، و همتیمیهایش نوشته شده و دوم اینکه قصه در ایالتی (نام ایالت را یادم رفته) رخ میدهد که مردمانش زندگی آرام و یکنواختی دارند و اتفاقات عجیب و غریبی برایشان نمیافتد. تا لحظهی وقوع این قصه.
فیل بسیار فصیح و جذاب حرف میزند و شیفتهی حرف زدنش شدهم.
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز