روز چهارم/ دوشنبه ۱۲ اسفند
برنامهی صبح دیدار با دانشجویان دانشکدهی سوره است. دو روز قبل فکسِ تایید این دیدار و جلسهی نمایش فیلم دانشجویان و پرسش و پاسخ آنها با اعضای آکادمی را که از طرف دانشگاه به خانه ارسال شده، بهم میدهند تا برای امروز همراه داشته باشم. اما صبحِ زود از دانشگاه به هاشمی خبر میدهند که به دلایلی نمیتوانند میزبان ما باشند. به مهمانانمان ماجرا را میگوییم و قول میدهیم سعی کنیم که برنامهی فردا برای دیدار با دانشجویان دانشکدهی صدا و سیما برقرار شود. اتفاقی که باز هم رخ نمیدهد و اینبار با اساماس کنسل میشود.
بهجای دانشگاه سوره، به باغموزهی هنر ایرانی میرویم که یکی از دلانگیزترین مکانهای تهران است برای جشن گرفتن تولد ویلیام هربرگ. بعد از آن هم مهمانانمان به کاخ سعدآباد میروند.
برنامهی بعدازظهر، جلسه با هیات برگزارکنندهی جشن خانه سینماست تا اندکی از رمز و رموز مراسم سالیانهی اسکار باخبر شوند. اما بیش از آن بحث به سمت قوانین داوری و آییننامههای اسکار میرود. جلسهی پرباری که دو ساعت طول میکشد و خیلی از ابهامهای طرف ایرانی را رفع میکند. پس از آن نوبت به نمایش «ماهی عاشق» میرسد که اَلفری وودارد در آن بازی کرده است. برای جلسهی پرسش و پاسخ فیلم بهعنوان مترجم روی سن میروم. اما تقریباً نصف حرفهای الفری را نمیفهمم. هم بهخاطر اینکه خیلی از اصطلاح و ضربالمثل در حرفهایش استفاده میکند (و بعداً میگوید که این خصلت جنوبیهای آمریکاست) و هم اینکه نصف حرفهایش را با میمیک صورت و بدنش میزند. همین سرخ و سفید شدنهایم روی سِن، باعث میشود وقتی سوار ماشین میشویم تا به ضیافت شام مستندسازان برویم، فیل رابینسون از طرف آکادمی علوم و فنون سینمایی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را بهم اهدا کند! و البته تا روز آخر هم تکتکشان تا فرصتی پیدا میکنند یک اصطلاح تازه به من یاد میدهند.
ضیافت شام همزمان است با نمایش «کوهستان سرد» که بیل هربرگ تهیهکنندهش است. اما کجسلیقگی دوستان میزبان در انتخاب رستوران و فاصلهی دورش از خانه سینما باعث میشود تا عملاً جلسهی پرسش و پاسخ حذف شود و بیل بهجای حرف زدن دربارهی فیلمش، فشفشههایی را تماشا کند که بهعنوان شمع روی ژله (بهعنوان کیک تولد) برایش روشن کردهاند. این مهمانی شام هم مثل برنامهی نهار روز اول حسابی خستهم میکند، مخصوصاً که خیلی بینظم و شلختهست. بدی ماجرا هم اینست که خودمان برنامهریزش نیستیم و نمیتوانیم جمع و جورش کنیم. کاش حداقل از آن دف و تنبک صرفنظر میکردند.
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز