نينوچکا نينوچکا
بيلی وايلدر و ديگران
ترجمه‌ی شهرام زرگر
انتشارات نيلا
154 صفحه
1500 تومان
«نينوچکا» داستان يک گروه سه نفره از شوروی‌ست که راهی پاريس می‌شوند تا جواهرات سلطنتی بازمانده از دوران حکومت تزارها را بفروشند و برای دولت کمونيستی که حال و روز خوشی ندارد مقداری پول دست و پا کنند. اين گروه سه نفره (يعنی بوليانف، آيرانف و کوپالسکی) که تا آن روز زرق و برق زندگی غربی را نديده‌اند، وارد يک هتل مجلل پاريسی می‌شوند و در سوئيت سلطنتی آنجا اقامت کنند. اما از بخت بدشان دوشس سوآنا ـ که صاحب قبلی جواهرات است و بعد از انقلاب کمونيستی در پاريس زندگی می‌کند ـ متوجه ماجرا می‌شود و وکيلش، کنت لئون دالگو را سراغ آنها می‌فرستد تا بتواند جواهرات را پس بگيرد يا لااقل يک سهم کوچکی از فروش آنها را بردارد. گروه سه نفره که با اين وضع روبه‌رو می‌شوند ماجرا را به دولت‌شان اطلاع می‌دهند و می‌گويند که برای جلوگيری از طولانی شدن فروش جواهرات مجبورند يک جوری دوشس را راضی کنند. اما از طرف دولت شوروی به آنها اطلاع داده می‌شود که نماينده ويژه‌ای برای نظارت بر کار آنها به پاريس اعزام می‌شود و آنها بهتر است تا رسيدن مامور ويژه دست نگهدارند.

ولی برخلاف انتظار بوليانف، آيرانف و کوپالسکی، مامور ويژه يک زن است که به‌شدت به آرمان‌های طبقه پرولتاريا اعتقاد دارد و احتمالا گزارشی که از اين سفر تهيه می‌کند دخل آنها را می‌آورد و موجب تبعيدشان به سيبری می‌شود. اما وقتی به‌طور اتفاقی نينوچکا (همان مامور ويژه) و لئون (وکيل دوشس) همديگر را در خيابان ملاقات می‌کنند ـ قبل از اينکه به‌هم معرفی شوند ـ مثل افسانه‌های قديمی، دلباخته يکديگر می‌شوند و روند داستان تغيير می‌کند...

اين خلاصه داستانی که نقل کردم تنها حدود يک‌سوم ابتدايی فيلم «نينوچکا»ست تازه بعد از اين ماجرا جذاب می‌شود و هم نينوچکا در اثر اين رابطه عاطفی به زندگی غربی علاقمند می‌شود و هم لئون شيفته آرمان‌های کمونيستی می‌شود. فيلم را بيلی وايلدر ساخته، همان پيرمرد قدکوتاه و عينکی دوست داشتنی تاريخ سينما که کمدی‌های ماندگارش هنوز هم که هنوز است نظير ندارند. سال توليدش هم به 1939 برمی‌گردد.
فيلم‌نامه «نينوچکا» را وايلدر همراه با چارلز براکت و والتر رايش نوشته و شهرام زرگر آن را به فارسی برگردانده و انتشارات نيلا آن را با قيمت 1500 تومان در 154 صفحه منتشر کرده و زمان انتشارش هم به نمايشگاه کتاب امسال برمی‌گردد.

پيشنهاد می‌کنم هرطور که شده اين فيلم‌نامه جذاب را پيدا کنيد و بخوانيد و ببينيد که يک کمدی رمانتيک کلاسيک می‌تواند چه‌قدر هنرمندانه و درست و حسابی نوشته شده باشد. حواس‌تان به توضيحات و جزئيات هر صحنه هم باشد.

If you want to raise yours voice against the oppressive politics of Mahmoud Ahmadinejad, you can use an imminent blogroll: you have to write a comment here with the link of your blog. I can assure you a lot of italian bloggers will publish this instrument of freedom. I'm waiting for you!

bebin ma az in poola nadarim lotfan dafe bad dastan ro kamel benevis

Ninotchka is one of my all time favourite films… as it always reminds of Iran… I’ve always felt that it could be so easily made into an Iranian film… the clashing ideologies… political system that is made fun of through humour… did you know that this charming film was banned in the former Soviet Union … one of the main characters is actually called “Michael Iranoff “ or Mikael Iranzadeh… It’s all just Iran… I rarely leave a comment on a blog… but I was so excited by your reference to one of my favourite movies…

هاهاها :) خب بالاخره یه چیزی پیدا شد که تو پیشنهاد بدی و من قبلن دیده یا خونده باشمش :)

خاطرات يک ماکادویی.داستانی شگفت انگيز از جغرافیایی نامعلوم.از این هفته در www.makado.blogspot.com
داستان نویسنده ای که به خاطر محدودیتها به اسکیزوفرنی مبتلا می شود.منتظر وارد شدن شخصيتهای بزرگ تاريخ از سقراط گرفته تا معاصرين به اين داستان باشيد.برای معرفی درخور اين وبلاگ به کمک شما نیازمندم

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز