

خسرو دوامی
انتشارات نیلوفر
162 صفحه
1600 تومان
کتاب را خسرو دوامی نوشته که از قضا خودش در جايی دور از وطن زندگی میکند و بههمین خاطر تا حدود زیادی میتوان داستانها را حدیث نفس نویسنده دانست. از طرفی موفقیت او در خلق شخصیتهای تنهای داستانهایش و فضای غمبار زندگی آنها در غربت را هم میتوان بهحساب همین تجربه شخصی آقای نویسنده نوشت. این مجموعه با داستانی آغاز میشود که نام کتاب را بر خود دارد؛ «هتل مارکوپولو» ماجرای یک راننده تاکسیست که در فرنگ کار میکند و یک شب به مسافری برمیخورد که تازه از ایران آمده. خانم مسافر از راننده میخواهد به یاد سالهای دور که در همین کشور درس میخوانده، او را به هتلی ببرد بهنام «مارکوپولو». نویسنده در داستان دیگری بهنام «شاهد» هم از یک راننده تاکسی دیگر کمک میگیرد تا داستانش را تعریف کند؛ داستانی درباره سه راننده تاکسی که یکیشان راوی ماجراست و دنبال گربه گمشدهاش میگردد.
اما در میان داستانهای این مجموعه، داستانی وجود دارد که بهنظر مهمترین آنها میرسد؛ چون هم ساختار متفاوتی نسبت به دیگر داستانها دارد و هم نویسنده از منظری دیگر به شخصیت تنهای محبوبش نگاه کرده است. داستان «مهتاب» درباره زن جوانی بههمین نام است که یک روز بیخبر، ناپدید میشود. ماجرا از همین نقطه آغاز میشود و آدمهای اطراف مهتاب شروع میکنند به روایت کردن آشناییشان و رابطهشان با او. بازپرسی هم در این میان هست که سعی میکند از ماجرا سردربياورد و نشانی از نقش اول ماجرا پیدا کند. درواقع وجه تمایز این داستان با دیگر داستانهای حاضر در این است که راوی آن ماجراها یا خود همان شخصیت تنهاست و یا یک دانای کل داستان را راویت میکند اما در داستان «مهتاب» اطرافیان آن شخصیت هستند که روایت را پیش میبرند.
داستانهای «خرگوش» و «آقای مشکاتی» هم از این منظر که اتفاقاتی ساده و پیشپا افتاده، آرام آرام به فاجعه و حوادثی برگشتناپذیر بدل میشوند حائز اهمیتاند. در داستان «خرگوش» ماجرای مردی روایت میشود که در اثر اصرار همسرش تن به مهاجرت میدهد و ناخواسته در شرایطی قرار میگیرد که خانوادهاش او را در خانه راه نمیدهند و او نيز در نهایت کمر به قتل آنها میبندد. داستان «آقای مشکاتی» هم ماجرای دکتر میانسالیست که در غربت زندگی آرامی دارد اما ناگهان تغییراتی در زندگی و برنامه روزانهاش رخ میدهد و در اثر مشاهده اتفاقاتی که در زندگی همسایه ایرانیاش رخ می دهد تغییر می کند. در داستان «خرگوش»، راوی اول شخص است و در ماجرای «آقای مشکاتی» روایت بردوش دانای کل و دو شخصیت اصلی داستان (مشکاتی و همسرش) افتاده است.
علاوه بر اینها، میتوانید شش داستان دیگر با نامهای «رودخانه تمبی، پارک، سپید، سیاوش، پله و دیدار» در این مجموعه پیدا کنید که همهشان داستان غربت است و اینکه چگونه آدم را از پا درمیآورد.
«هتل مارکوپولو» را انتشارات نیلوفر در 162 صفحه و با قیمت 1600 تومان منتشر کرده و با توجه به نامزد شدن کتاب در جوایز مختلف ادبی و استقبال منتقدان از آن، باید بهزودی منتظر چاپ دوم آن بود.

salam
khaste nabashid
az matlabetan estefade kardim
eftekhar mikonaim agar be 3shakhs ma ham sar bezanid
امیدوارم وبلاگت همیشه انقدر فعال باشه.
بعضی وقت ها خوب دردی است ، بعضی وقت ها اصلن درد نیست :)
حيف كه براي خوردن آن سيب، تنها بوديم
حتمن می خرم اش
az matalebe weblogetoon estafade kardam.omidvaram hamishe enghadr por bar bashad.
تو یه قهرمانی ... گفته بودم قبلا بهت؟
سلام.آقا من الان خيلي وقته منتظر يه كم تبليغ فيلم هاي خوبم..ميشه كنار اين لينكا يه چند تا اسم فيلمهاي اخير جهان كه ارزش ديدن رو دارن هم اضافه كني؟؟البته درسته كه تو مطالبت مي گي...اما خوب يه لينكدوني از اونا واسه ما بد نيست...البته ببخشيد كه من تنبلمو جز چند دفعه روزنامه همشهري نخريدم...راستي كميك آيداتو بدون رعايت حق كپي رايت به فرانسه ترجمه كردم جاي يكي از پروژه هام دادم رفت.سر فرصت ترجمه شده اش رو برات مي فرستم...البته بازم ببخشيدا!!!روز و روزگارت خوش باشه ايشالله.
ببخشید که اینجا می نویسم.فقط می خواستم به اطلاعتون برسونم سریال «گم گشته»ای که صبح ها از شبکه یک پخش میشه اون سریال «گم گشته»ای نیست که ماه رمضان پخش می شد و کارگردان اش رامبد جوان بود. این سریال «گم گشته»یک سریال غیر ایرانی هست.سلامت باشید
نظر قبلی از من بود که با نشان اشتباهی فرستاده شد. با عرض معذرت
وبلاگت را ديگر هر روز بايد بخوانم مبادا چيزي از كفم بره//.
ميداني حيرت يعني چه؟ مي داني آدمي چطور لبريز مي شود؟ بيا تا برايت بگويم

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز


