اتفاق خودش نمی‌افتد اتفاق خودش نمی‌افتد
بهرام بيضايی
انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
112 صفحه
2000 تومان
همواره معتقد بوده‌م که بيضايیِ نويسنده برتر از بيضايیِ کارگردان است. اين را از اين منظر نمی‌گويم که کارگردانی بيضايی ايراد دارد، بلکه از اين نظر می‌گويم که قدرت نويسندگی‌ش به مهارت‌ش در کارگردانی می‌چربد. «اتفاق خودش نمی‌افتد» هم با اينکه هنوز ساخته نشده ـ و راستش فکر نمی‌کنم به اين زودی‌ها هم ساخته شود ـ اما باز هم نشان می‌دهد که بيضايی چه قدرت قلمی دارد.داستان، ماجرای زنی به‌نام شيوا نوبان است که در اوايل دهه‌ی 70 شمسی در يک شرکت تبليغاتی کار می‌کند و درگير برگزار کردن مراسم جشن تولد خواهرزاده‌ش است. يک نامزد انتخاباتی مشهور هم برای سفارش کارهای تبليغاتی‌اش به‌سراغ شرکت آنها می‌رود. از طرفی شيوا نوبان با ديدن يک چهره‌ی آشنا، ياد گذشته‌ها و اتفاق‌های 17 سال پيش می‌افتد و سعی می‌کند با پيدا کردن آدم‌های آن روزها، گره‌های باقی‌مانده را باز کند.

همان‌طور که از خلاصه‌ی داستان مشخص است حال و هوايی ميان «سگ‌کشی» و «نويد ماکان» دارد و اگر قرار باشد دنبال مکان منطقی‌اش در آثار بيضايی بگرديم ـ به‌لحاظ نحوه‌ی روايت و محتوای داستان ـ بعد از سگ‌کشی و قبل از نويد ماکان قرار می‌گیرد. اما اگر از شاره‌های سياسی و مضمون تلخ اجتماعی‌اش بگذريم، باز هم خصلت داستان‌گويی بيضايی‌ست که بيش از همه‌چيز به چشم می‌آيد. نکته‌ی قوتش هم در چيدن درست و مو به موی پازل داستان و مهم‌تر از آن تشنه نگهداشتن مخاطب تا انتهای ماجراست. درواقع هنر بيضايی در نوشتن «اتفاق خودش نمی‌افتد» در استفاده‌ی به‌جا و دقيق از ظرفيت‌های داستانش برای رسيدن به نقطه‌ی اوج پايانی داستان است. نکته‌ی ديگری که در اکثر آثار بيضايی به چشم می‌خورد و اينجا هم حضور دارد، تعدد شخصيت‌های فرعی و داستانک‌های حول داستان اصلی‌ست. يکی ديگر از نقاط قوت داستان هم در همين است و اينکه نقش‌های مکمل در حدی معرفی می‌شوند و در داستان تاثير می‌گذارند که نياز است و نويسنده نه در دام پرگويی می‌افتد و نه اطلاعات اضافی و بی‌هدف به خواننده می‌دهد.

يکی، دو سال پيش بيضايی سعی کرد اين فيلم‌نامه را بسازد، اما همان‌طور که می‌دانيد موفق نشد و حالا هم که به‌صورت کتاب آن را منتشر کرده، می‌توان گفت که به ساختن‌ش اميدی ندارد. توصيه می‌کنم کتاب را پيدا کنید و بخوانيد.

واقعا نوشته هاي بيضايي مسحور كنندست

فكر ميكنم اگر اتفاق رو هل بديم حتمن ميافته ولي اگر نيافتاد ي پاتم بگيري جلوش حتمن كله پا ميشه. بيضايي رو هم بايد همه ش رو خوند. هم واسه ثوابش هم واسه زبانش و هم واسه جسارتش و هم واسه كلاسش. بضايي خونا انگار خيلي با كلاسن؟!

beram peydash konam!

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز