در مورد سر و صداهايی که اينروزها اطراف چند کاريکاتور راه افتاده، ترجيح میدادم ـ و میدهم ـ که سکوت کنم و چيزی نگويم. اما در اين بين از چيزی که بيش از همه میترسيدم اين بود که نکند چوب حرکت غيرحرفهای فلان همکار فرنگی را، کاريکاتوريستهای اينسوی دنيا بخورند. هنوز هم میترسم از اينکه آرام آرام کاريکاتور بهعنوان يک هنر و وسيلهی استهزا و توهين شناخته شود، مخصوصا در ذهن عامهی جامعه. امروز هم که اين جمله را در وبلاگ يک دوست روزنامهنگار ديدم ترسم بيشتر شد:
"هر چند کاریکاتور کارش افراط است و به آزادی مطبوعات در اروپا هم باید احترام گذاشت، اما به نظر من این کاریکاتور باز هم عبور از همان خط قرمز است و نمی تواند قابل قبول باشد..." [+]
باور کنيد کار کاريکاتور "افراط" نيست، بلکه "اغراق" است. البته "کار"ش هم نيست، "نوع نگاه"ش اينست، همانطور که روزنامهنگارها نگاهشان بیطرفانهست و کارشان خبررسانی. حداقل از دوستان مطبوعاتی اين انتظار میرود که تفاوت اين دو واژه را بدانند. در مورد علت آن ترسم هم فکر میکنم نيکآهنگ بهتر توضيح داده است.
va man azan mitersam ke be zoodi zood moslam(namaha) kasira dar in rabete bokoshand va soestefadehaye badi o azhane omoomi...
دقیقاً حق با توست! من اتفاقاً بعداً فکر کردم که چرا ننوشتم "اغراق"؟
من هم منظورم کم و بیش همین بود، اما به دلیل ناتوانی در نوشتن نتوانستم آن را خوب بیان کنم!
موافقم .بعضی ها کاریکاتور رو وسیله ایی می دونن برای تمسخر و به ریش خند گرفتن دیگران با اینکه کاریکاتور این نیست
این روح سرگردان در کجا خواهد آسود؟ این همای مهاجر درقله کدام قاف آشیانه خواهد گزید ؟ این روح زخم خورده به کجا مرهمی خواهد یافت؟...
بیایید دردهای مشترکمان را با هم واگویه کنیم ،سرگشتگی مان را با هم به آواز بر خوانیم ،از جان به هم افتیم و به جانانه بگرییم ، شاید کور سوی هدایتی تابیدن گیرد و التهاب روح تبناک التیام یابد ؛ شاید...
میزبان لحظه هاتان خواهم بود اگردر خانه ام میهمان شوید.
بدرود.
salam.man duste dustetun hastam. age ye sar be weblogam bezanid motevajjeh mishid ke bara chi comment gozashtam inja.
سلام / چرا سکوت ؟!!
با شما نیستم ... کلی میگویم ... چرا در بعضی موارد سکوت مایه روشنفکریست ( مثل کاریکاتورها و همین بمب گذاری در حرم ها ) و در مواردی خودمان برای مملکتمان کاریکاتور کتبی مینویسیم ( انرژی هسته یی ) البته من با 24 سال سنم به این چیزها قد نمی دهد ..............
به سياق گذشته - ما جمعی از وبلاگنويسان - قصد داريم در واپسين روزهای سال ۸۴ گرد هم آييم. اين گردهمايی دو هدف عمده دارد: ۱- آشنايی بيشتر وبلاگنويسان با يکديگر، تبديل دوستيهای مجازی به حقيقی و ايجاد وحدت و همدلی بيشتر ۲- جمع آوری مبلغی هر چند اندک برای نيازمندان و افراد بی بضاعت تاريخ برگزاری قرار جمعه ۱۹ اسفند تعيين شده است. لطفا جهت حمايت هر چه بيشتر از قرار به آن لينك دهيد و بقيه را نيز در جريان قرار دهيد.
تبادل؟
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز