

کازوئو ايشیگورو
نجف دريابندری
نشر کارنامه
356 صفحه
4950 تومان
وقتهايی که تصميم میگيرم دربارهی يک شاهکار ـ از هر نوعی ـ بنويسم، میفهمم که جز قالبی شبيه رپرتاژ آگهی، قالب ديگری برای نوشتن دربارهیشان پيدا نمیشود. «بازماندهی روز» هم از همين قماش است، با اين تفاوت که با ترجمهی نجف دريابندری، "شاهکار مکرر" شده است. کتاب در واقع خاطرات سفر چند روزهی يک پيشخدمت انگليسیست در ميانههای قرن بيستم برای ديدن يک همکار/معشوق قديمی. در اين بين کل داستان، بهجز لحظهی ديداری که از ابتدای داستان انتظارش را میکشيم، به خاطرات پخش و پلای راوی از زندگی حرفهایش میگذرد که البته در اکثرشان هم ردی از عشق او به همکارش و رابطهشان پيدا میشود. و حالا که راوی شروع کرده است به تعريف کردنشان، چيزی که در تمام طول داستان يقهش را رها نمیکند، حسرت است؛ حسرت عشقی که هيچوقت به زبان نيامده است.
چاپ سوم کتاب چند ماهیست که بيرون آمده و همانطور که از انتشارات شکيلی مثل کارنامه انتظار میرود، آبرومندانهست و جذاب. آن چيزی هم که کتاب را دلرباتر کرده لحنیست که مترجم برای راوی انتخاب کرده و خودش هم در مقدمه دربارهی اين تصميمش شرح داده:
"حقيقت اين است که خود من هم پس از خواندن بازماندهی روز در آوردن آن را به زبان فارسی آسان نمیديدم. مشکل در پيدا کردن «صدا»يی بود که بتواند جانشين صدای راوی داستان بشود، و من بهزودی به اين نتيجه رسيدم که چيزی بسيار نزديک به اين صدا از لابهلای سفرنامهها و خاطرات و مکاتبات دورهی قاجار به گوش میرسد ـ و البته در آنچه از زبان اربابها و نوکرها و پيشخدمتهای آن دوره در خاطرها مانده است. همين که اين صدا پيدا شد، روندِ ترجمه در عمل نه تنها به آسانی پيش رفت، بلکه بايد بگويم که دنبال کردن آن بسيار لذتبخش شد."
شک ندارم اين لذتی را که مترجم بهش اشاره کرده، میتوانيد لای تکتک ورقهای کتاب پيدا کنيد.
[The Remains of the Day | فيلمی با بازی آنتونی هاپکينز و کارگردانی جيمز آيوری، 1993]
[بازماندهی روز | کتابهای عامهپسند]

دقیقا به همین لذت بخشی ست که گفتی . 5شنبه گذشته دریابندری برای شرکت در مراسم بزرگداشت یکی از هم دوره هایش آمده بود رشت . آخر برنامه حین عکاس انداختن ازش سعی کردم میزان لذتم را از خواندن بازمانده روز بهش بگم گویا قبل از من هم چند نفر این کار رو کرده بودند که بهم گفت : موضوع چیه که توی رشت این همه علاقه مند به این کتاب پیدا شده !
حميدرضا:
چه بامزه!!
فيلم رو دیده ای؟
به شدت فيلم اقتباسی خوبی است. معلم زبانم داده بود ببینم و بسیار لذت داشت. آنتونی هاپکینز و اما تامسون عالی بودند و کلاً دیدنی است. حالا که از متن خوشت اومده پیش بینی می کنم که فیلم رو هم بپسندی.
حميدرضا:
چَشِم!
من فیلم رو دیدم ولی کتاب رو نخوندم....با این تعاریف شما باید کتاب رو هم بخونم!
اوهوم اوهوم!
سلام.
برای من هم جالب اینه که در نوشته شما در مورد فیلم هم ردی از اون همکار/معشوق باقی نمانده چون در توضیح فیلم هیچ اشاره ای به اما تامپسون و بازی بسیار جذابش نکرده اید.
حميدرضا:
اصلاً مطلب من در مورد فيلم نيست و درون مطلب هم نشانی از آن نمیبينيد. قسمتی که شما به آن اشاره کردهايد صرفاً يک لينک است که اختصار در آن واجبتر از اضافهگويیست.
salam doste aziz webloge besyar jalebi dari be man ham sar bezan
سلام
من هر چي ميل به شما مي زنمfailure مي شه.نمي دونم چرا
.به هر حال اگر شما هم آمادگي داريد،ميل بزنيد.ممنون
hi ,would you please come and see my blogfa blgo and my criticize on "the third day". It will be an honor.
یا حق
به گمانم خیلی آثار دیگر را باید خواند تا از این کتاب نهایت لذت را برد
چرا که گوشه گوشه ی آن آدم را دچار مکث میکند
سلام . امیدواریم حالتون خوب باشه . ممنون از مطالب زیباتون . ما حدود 12 نفریم که وبلاگی داریم به نام حلقه ی باران ( www.halghe_baran.myblog.ir ) خوشحال می شیم به ما سر بزنید و ما رو لینک کنید . ضمنا" شما لینک ما هستید . موفق . پاینده باشید .
سلام . آقا حمید رضا , من از زمانی که شما دامین weblog.hamidn.com رو داشتی خوانندتم. پس از مدتها جرات به خرج دادم و وبلاگی راه انداخته ام که کمی تا قسمتی سینمایی می باشد.خوشحال می شم نقد منو بر روز سوم هم بخونی ونظرتو بگی.
سلام مجدد.اگه قابل دونستی تو بازی وبلاگی که باعث می شه يه کم از يک نواختی در بياييم شرکت کن. اولين پستم پنج فيلم محبوبمو گفتم و به پنج نفر هم لينک دادم که يکيش شما باشی . شما هم پنج فيلمتو بنويش و به همين ترتيب به پنج نفر لينک بده. فکر کنم بد چيزی از آب در نياد. ممنون/

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز


