
مریم کار خیلی خوبی کرده و در وبلاگش کتابهای تازه درآمدهی چند ناشر را معرفی کرده. با خودم فکر کردم همچین کاری را بکنم، اما بهجای اینکه کتابهایی را که خواندهام توصیه کنم، دیدم بهتر است لیست خرید خودم را بنویسم و علت انتخاب هر کدام را. شاید به کسانی که در این سالها فهمیدهاند سلیقهی من با سلیقهشان همخوانی دارد، کمکی کند.
■ پل استر محبوبترین کشف این سالهایم است و بهشدت فضای داستانیش را دوست دارم. هرچند که داستانهای متوسطش بیشتر از داستانهای شاهکارش است، اما جزو کسانیست که کارهایش را دنبال میکنم. «اختراع انزوا» که گویا یک اتوبیوگرافیست آخرین اثر منتشر شدهی او به فارسیست و نشر افق زحمتش را کشیده است.
■ در ستایش سلینجر نوشتن خیلی سخت است، از بس که زعمای قوم در وصف او کاغذها سیاه کردهاند. انتشارات نیلا، دو کتاب تازه از او را برای نمایشگاه حاضر کرده که اگر اشتباه نکنم مجموعهایست از داستانهای کوتاه او که در نیویورکر چاپ شدهاند. «نغمهی غمگین» و «هفتهای یکبار آدمو نمیکشه» برگ برندهی نیلاییهای عزیز در نمایشگاه است.
■ «سرشت و سرنوشت» را هم دوست دارم بگیرم و بخوانم. کتابیست در وصف و ستایش سینمای کیشلوفسکی فقید. ناشرش نشر مرکز است و مصطفی مستور آن را ترجمه کرده است. (حالا دیگر میشود جدیتر از تاثیر «ده فرمان» کیشلوفسکی، در خلق بهترین کتاب مستور، «استخوان خوک و دستهای جذامی»، صحبت کرد.)
■ کتابی که جاناتان رزنبام در ستایش «مرد مُرده»ی جیم جارموش نوشته، برایم وسوسهکننده است. محسن آزرم در اینجا چند کلمهای در وصف این کتاب که ناشرش نشر هرمس است، نوشته.
■ آن مجموعهی چهارتایی جین آستین چند وقتیست قلقلکم میدهند. نشر نی آنها را درآورده و اینقدر سر و شکلشان جذاب است که میدانم بالاخره یک روز در دامشان میافتم.
■ کتاب آخر ایشیگورو را هم هنوز نخریدهام و منتظر بودم ترجمهی مهدی غبرایی از آن منتشر شود. اسمش است «هرگز ترکم مکن» (Never Let Me Go). کسی میداند این ترجمه درآمده یا باید به همان ترجمهای که ققنوس ـ اگر اشتباه نکنم ـ منتشر کرده، رضایت بدهیم؟
■ فیلمنامهی «لبهی پرتگاه» بیضایی را هنوز نخریدهام و احتمالاً یکسری به غرفهی انتشارات روشنگران و مطالعات زنان میزنم تا این کتاب را هم از دست ندهم.
■ خیلی دوست دارم این کتاب تازهای را که نشر چشمه از ریچارد براتیگان منتشر کرده در لیستم بگذارم، اما یک دلیل منطقی آن وسطها هست که نمیگذارد...
بههر حال اسم کتاب هست «در رویای بابل» و اگر با ذهن عجیب و غریب براتیگان مشکلی ندارید، احتمالاً گزینهی مناسبیست.

اسم لیست خرید که میاد خندم میگیره! پول آب جدا... پول برق جدا!
چرا در مورد دلیل منطقیای که نمی گذارد رویای بابل را بگذارید در لیستتان ننوشته اید؟ واقعاً کنجکاوم،چون خودم اگر جای شما بودم می گفتماش، می ترسید توهین به کسی تلقی شود؟
در رویای بابل جدن خوبه اگه نخونده این دلیل منطقیتون اون وسط ها اومده سراغتون بندازینش دور و این کتاب و بخونینو معرفی کنید من کسی ام که صید و نصفه ول کردم
سلام حمید رضا جان؛
اگر تا آخر نمایشگاه خبری از امنزیاک نشد، من هم لیستم را اینجا می گذارم! عیبی که نداره؟!
حمیدرضا:
خواهش میکنم علیرضا جان. خوشحال هم میشوم.
خب من به عنوان یه کامنت گذار می تونم بگم که حیف براتیگان است که پیام یزدان جو ترجمه اش کند؟ که نخریم که یکی دیگر بردارد این کتاب را ترجمه کند که هرز نرفته باشد کار براتیگان؟ که باید اعتراض کرد به ترجمه های این آدم؟
با آن چيزي كه در مورد كتاب آخر ايشيگورو گفته اي خيلي خراب كردِي! يعني تو واقعآ غبرايي را قبول داري؟
سلام
خوبي آقا حميدرضا
من از سايت اصلي شما بازديدكردم و واقعا طراحيش فوق العاده.
حتي وبلاگ فارسيتون بسيار دلچسب و قشنگه
و مشخصه كه زود به زود اپ ميكنيد.
من شما رو ثبت كردم در لينك دوستانم چون وبلاگتو خواستم ذخيره داشته باشم و سر بزنم
شما هم سر بزن و اگر دوست داشتي لينك حقير رو ثبت كن.
موفق باشي. من باز هم ميام ها...
راستي خدا بيامرزه ايزاك اسيموف رو كه عشق من بود و صاحب يگانه اثر جهاني اديسه فضايي كه البته استنلي كوبريك هم در بي نظير شدن فيلم بي اثر نبوده!!!
شرمنده واقعاً؛ ولی طاقت نیاوردم که کامنت نگذارم و ننویسم که آیزاک آسیموف، از کی شده است نویسندهیِ اودیسهي فضایی؟! این رمان را که آرتور سی. کلارک نوشته است، پس آسیموف کجای کار است؟ شرمنده واقعاً!
متوجّه که هستید؛ منظورم این کامنتیست که در ستایش آسیموف و کوبریک نوشته شده بود. شخصاً خیلی دوست دارم که بفهمم کوبریک، واقعاً، آسیموف را هم خوانده بوده یا نه و داستانهای او را میپسندیده یا نه. باز هم شرمنده!
حمیدرضا:
ممنون محسن جان از توضیح بهجایت. حواسم نبود. خیلی خوب میشد اگر میتوانستیم ته و توی این سوال را در بیاوریم.
من هم به عنوان یک کامنت گذار دیگر می خواهم نظر سارا را تایید کنم درباره یزدانجو... راستی که او بهتر است دست از سر براتیگان بردارد. چرا فکر م یکند که حتما باید ما را از خواندن براتیگان ها محروم کند؟ اما رویای بابل را بخوانید. براتیگان خودش آنقدر شاهکار هست که یزدانجویش را ندیده بگیرم.
مسحور وب دیزاین هاتون شدم!
خسته نباشید
سلام . خوبي تو ؟ بالاخره وبلاگ من راه افتاد . بهت لينك دادم . خوشحال ميشم يه سركي بزني . راستي اگه بهم لينك دادي ممنون ميشم .
من كه ايمانم رو به كتاباي ترجمه شدهء ايراني از دست داده ام... اون چيزي كه من از كتاب مي خوام رو فقط در "خداحافظ گاري كوپر" پيدا كردم و ديگر هــــــيچ!
بقيه هم كه همه پر بودند از "جملات نانوشته"! ميدوني منظورم چيه!
ترجيح مي دم برم كتاب هاي مورد علاقه مو از اونور ها بخرم...
من تازه مطلتونو خوندم
شايد تا حالا جواب گرفته باشيد ، اما "هرگز تركم نكن" ايشي گورو هيچ خوب نيست ، به ترجمه اش هم كه آنهم خوب نيست هيچ ربطي ندارد ،آخرين ترجمه از ايشي گورو كتاب تسلي ناپذيره اونهم باترجمه سهيل سمي كه اين يكي باعث مي شه فك كنم بازمانده روز فقط يك اتفاق بوده . چون اين يكي رو از صفحه 63 به بعدش ول كردم. به هرحال من يكي فكر مي كنم بازمانده روز شاهكاره ، بعد هم خوب "وقتي يتيم بوديم" را اگر نخوانده ايد بخريدش ، ضرر نمي كيند هم خودش خوب است هم ترجمه مژده دقيقي عاليست.

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز


