سانس اول امروز «غروب شد، بيا»، اولين ساختهی انسيه شاهحسينی بود که بهخاطر خستگی و کارهای عقبافتادهام از آن صرفنظر کردم. اما برای سانس دوم خودم را به سينما رساندم تا ساختهی آخر محمد بزرگ نيا را ببينم؛ «جايی برای زندگی» که دو سالی هست توليدش با انبوهی از بازيگران حرفهای طول کشيده و سال گذشته هم قرار بود برای جشنواره حاضر شود که بهخاطر وسواس زياد کارگردان و از طرفی برای اينکه زير سايهی دوئل قرار نگيرد، به جشنوارهی امسال موکول شد. اما بهخاطر اشکال در تيتراژ فيلم، «بابا عزيز» ـ ساختهی مشترک ايران و فرانسه و بهکارگردانی ناصر خميرِ تونسی ـ جايگزين آن شد که راستش بيشتر از پنج دقيقه نتوانستم تحملش کنم.
سانس سوم امروز هم «جنگ کودکانه» بود که برخلاف نامهی ديروز تهيهکنندهش ـ گفته بود فيلم را از جدول نمايش بيرون آورده و فصد ندارد آن را در جشنواره نمايش دهد ـ به نمايش درآمد که البته واضح است آن را هم نديدم. از جلسهی پرسش و پاسخ و فيلم «در کازابلانکا فرشتهها پرواز نمیکنند» هم صرفنظر کردم. فقط اميدوارم سانس آخر شب بهجای باباعزيز فيلم دندانگيری نگذاشته باشند و چيزی از دست نداده باشم!
امروز، روز جالبی نبود.
سلام براي منم همين طور من فيلم پشت پرده مه و
ما همه خوبيم و ديدم خيلي چيزه خاصي نبود به غير از بازي خوب اون بچه معلول
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز