فيلم اول امروز، آخرين قسمت سه گانهی دخترانهی صدرعاملی بود؛ «ديشب باباتو ديدم آيدا» که زير عنوان فيلم هم عبارت "روايت سوم" نوشته شده بود. فيلم دربارهی دختریست که در اولين صحنهی فيلم دوستش به او میگويد ديشب پدرش را با زنی غريبه ديده و کل داستان دربارهی کنار آمدن آيدا با اين ماجراست. آيدا ضعيفترين قسمت تريلوژی صدرعاملیست ـ هرچند که دو فيلم قبلی هم جزو فيلمهای محبوب من نيستند ـ بزرگترين دليلش هم مشکلیست که فيلمنامهش دارد و برای گرهی داستانش زمينهچينی مناسبی نمیکند، يعنی قبل از اينکه تماشاگر را قانع کند که آيدا بايد دنبال اين ماجرا را بگيرد وارد ماجراجويیهای آيدا و درگيریهای ذهنی او میشود. از طرف ديگر بهنظر میرسد طرح اوليهی داستان ـ که براساس داستان کوتاه «بابای نورا» از مجموعهی «پس از آن شب» نوشتهی مرجان شيرمحمدی نوشته شده ـ کشش يک فيلم بلند را ندارد و در نيمهی دوم خيلی کسلکننده میشود. سوفی کيانی هم بازی ويژهای از خودش نشان نمیدهد که بشود آن را ترانه عليدوستی دوم ناميد.
اما بهترين فيلم جشنواره تا روز سوم، بدون شک اولين فيلم دکتر رفيعیست. «ماهیها عاشق میشوند» اصلا شاهکار نيست، اما خيلی آرام و آهسته خودش را در دلتان جا میکند. درواقع بهترين عبارتی که میتوان با آن فيلم را تعريف کرد "يک فيلم خوب" است.
ماهیها... به داستان يک عشق قديمی میپردازد که با سالها تاخير دوباره در ميانسالی جان میگيرد. داستان فيلم خيلی ساده است و اصلا فراز و فرود زيادی ندارد، اما مشخص است که در اوج سرخوشی و برای لذت بردن ساخته شده و بهشدت يادآور مهمان مامان و شکلات ـ با بازی جانی دپ و ژوليت بينوش ـ است. نکتهی مهمتر اينست که دکتر رفيعی در اولين حضورش بهعنوان کارگردان در مديوم سينما، فيلم خوبی ساخته است و اين با توجه به تجربههای پيشين کارگردانهای تئاتری در سينما، نکتهی خيلی مثبتیست.
فيلم اگر هيچچيزی برای دوست داشتن هم نداشت بهخاطر دو چيز نمیشد آن را ناديده گرفت، يکی آن کافهی بیدر و پيکر وسط دريا که وقتی موجی میآيد کفاش خيس میشود و دوم آن پيکانی که وقتی راهنما میزند چراغهای جلويش نيز چشمک میزنند!
ماهیها... مهمان مامان امسال است؛ در ستايش غذا خوردن، لذت بردن، سرخوش بودن و عاشق شدن.
سومين فيلم امروز هم فيلم کريمهی «من، بنلادن نيستم» ساختهی احمد طالبینژاد بود که راستش را بخواهيد 20 دقيقهای در سالن تلاش کردم تا با آن کنار بيايم، اما نتوانستم. بههرحال بعضی وقتها آدم نمیتواند خودش را راضی به هر کاری بکند. «خواب تلخ» را هم با اينکه خيلی دوست داشتم ببينم، اما خستگی اجازه نداد که بيش از اين در سينما بمانم.
حميد چطوري ؟؟؟؟! راستي از تارانتينو چه خبر داداشي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فيلم صدرعاملي هم خيلي چرت بود .. حق با توئه
سلام ، آقا من هر شب همین موقعها میام اینجا ، نظر شما رو راجع به فیلم های جشنواره میخونم
لطفا هر چقدر که خسته بودید ، اینجا رو هر شب بروز کنید ، تا ما هم در جریان فیلما باشیم !
ممنون
رفیق از فیلم دکتر رفیعی بیشتر بنویس جمعه دارم میرم ببینمش.
filme "khabe talkh" ro hatman bebinid vaghean khoobe,motmaenam khoshetoon miad
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز