اصولا شنيدهها و نوشتههای قبل از جشنواره خيلی قابل اعتماد نيست، نمونهش هم گاوخونی افخمی که پارسال تا قبل از اولين نمايشاش خيلیها میگفتند شاهکار است و بعد از ديدناش حتی اکراه داشتند آن را سينما بنامند. ماجرای «زن زيادی» هم بههمين صورت است، شنيدههای قبل از نمايش فيلم همه از اين حکايت داشتند که زن زيادی علاوه بر اينکه کمتر شباهتی به فيلمهای مرد ستيزانهی قبلی کارگردانش دارد، يک فيلم جادهای خوشساخت و سرگرمکننده از آب درآمده که کارگردانی خوبی هم دارد. انتخاب فيلم بهعنوان محبوبترين فيلم روز اول جشنواره هم اين ادعاها را تاييد میکرد.
اما فيلم آخر تهمينه ميلانی، يک کمدی ناخواستهی تمام عيار است. درواقع ميلانی تمام تلاشاش را کرده تا از طرح کلی داستانش ـ که میتوانست در بهترين حالت يک اثر ملودرام معمولی مثل سريالهای شبانهی تلويزيون باشد ـ يک فيلم مضحک و خندهدار بسازد. فيلمی که در آن تمام مردان يا خائناند يا قاتل يا هوسباز و يا نااميد و بیهدف و بیفکر و کمطاقت و زنانش همگی به فکر حفظ خانه و خانواده و خوشبختی مردشان هستند و اگر دخترک نااهلی هم در اين ميان پيدا شود يادش نمیرود که از همجنساش حمايت کند و اگر وارد زندگی زن ديگری شده تنها به اين دليل بوده که مردی به او دروغ گفته و پدری بالای سرش نبوده و شوهر سابقش آن را به ديگران میفروخته است.
جدا از عقايد شخصی کارگردان که داستان برپايهی آن شکل گرفته و فيلم بيشترين ضربه را از آن خورده، ساختار و کارگردانی فيلم هم برای خودش شاهکاریست. در واقع فيلم کاملا برپايهی الگوی فيلمهای خانوادگی دهه 60 سينمای ايران ساخته شده همراه با بازیهای بد بازيگران، ديالوگهای غيرواقعی، فيلمنامهی بی در و پيکر و يک موسيقی غيرقابل تحمل.
در فيلم دو سکانس معرکه هم هست که فکر نمیکنم تا فيلم بعدی همين کارگردان بشود در فيلم ديگری آنها را پيدا کرد، اول سکانس افتتاحيهی فيلم در يک مدرسه دخترانه و ديالوگهای محبوب فيلمساز که از زبان دانشآموزان رو به دوربين ـ و مثلا رو به خانم معلم ـ گفته میشود و دوم سکانس رستوران بين راه که تبديل به يک جنگ لفظی ميان مسافران مختلف میشود دربارهی مردی که زناش و فاسقش را به قتل رسانده. ديالوگهای ماندگاری که در اين دو سکانس به بدترين شکل ممکن توسط نابازيگران ادا میشود، به ذهن هرکسی نمیرسد.
راستش خيلی وقت بود که تکليفام با تهمينه ميلانی و فيلمهايش مشخص بود و برايم معلوم شده بود که مطمئنا کارگردانهای محبوبم تابهحال يک بار هم از کنار ميلانی رد نشدهاند، اما اين بار شنيدههای قبل از جشنواره کنجکاوم کردند تا زن زيادی را ببينم؛ اشتباهی که بدون شک ديگر تکرار نخواهم کرد. اما نبايد خوشحالیام را از اينکه ميلانی نمیگذارد ژانر "کمدی ناخواسته" روی زمين بماند و هربار مرزهای آن را گسترش میدهد، پنهان کنم.
امروز مطمئن شدم که تهمينه ميلانی فمينيست نيست، او يک مردستيز افراطیست.
امروز همين يک فيلم را ديدم و برای «بشارت منجی»، «حيات» و «دشت گريان» (آخرين ساختهی تئو آنگلوپولوس) نماندم.
سلام انقد تعريف کردي از اين فيلم که هوس کردم حتما برم ببينم:D حيات بين فيلمايي که نديدي فيلم بدي نيست ميشه تحملش کرد.
سلام
از پاکنویس پیداتون کردم و خیلی هم خوشحالم.
واقعا کمیک استریپهاتون خیلی عالی هستش. بهتون تبریک میگم. ذهن خلاقی دارید
امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشید.
با اجازه تون لینکتون رو اضافه کردم.
شاد باشید و سربلند
واقعا اشتباه کردی حیات رو ندیدی... باحال بود ...
دیشب سانس فوق العاده سینما افریقا سر فیلم زن زیادی داشت از سوت و خنده و کف می ترکید. قالیباف هم آمده بود. بعضی جا ها مردم برای اینکه می دانستند قالیباف حضور دارد عکس العمل های جالبی نشان می دادند. داستانی بود
من که فکر می کنم این تهمینه میلانی، اساسا مشکلات روانی زیادی داشته باشه. انگار که فیلم هاش، فقط و فقط برای گشودن عقده های بی پایانش ساخته میشن. فیلم واکنش پنجم هم دست کمی از زن زیادی نداشت، نکته جالب اینه که تو فیلم های میلانی، یک مرد خوب هم پیدا نمیشه. اگه احیانا یک کارگردان، فیلمی بسازه که توش زن خوب پیدا نشه، همین فمینیست ها تا جرش ندن ول کن نمیشن! یه سوال مهم: تبعیض جنسی، که فمینیست ها مثلا باهاش مخالفن، مگه دقیقا همین چیزی نیست که توی فیلم های میلانی ترویج میشه؟
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز