■ بعضی وقتها دفاع کردن از يک فيلم اندکی شجاعت میخواهد:
Shall We Dance فيلم خيلی ساده، معمولی و جمع و جوریست. داستان خارقالعادهای هم ندارد، فرم روايیاش هم اصلا چيز عجيب و غريبی نيست و تازه از همهی اينها مهمتر نام جنيفر لوپز هم باعث میشود بهسرعت دربرابرش موضع منفی بگيريم. اما باور کنيد Shall We Dance اينقدر فيلم خوبی هست که پس از يک بار ديدن برای دوباره ديدنش دنبال يک بهانه بگرديد!
يادم هست پس از نمايش «ماهیها عاشق میشوند» در جشنواره، دکتر رفيعی در جلسهی پرسش و پاسخ جملهای را از مارکس جوان نقل کرد که آدمها را به دو دسته تقسيم کرده بود؛ آنها که از غذا خوردنشان هيچ نمیفهمند و آنها که با خوردن غذا لذت میبرند. فکر میکنم اگر مارکس چند دهه ديرتر به دنيا آمده بود و اين فيلم را ديده بود میتوانست جملهاش را در مورد آدمهايی که عاشق رقصيدناند تصحيح کند.
اگر از «شکلات» خوشتان آمده، شک نکنيد که شيفتهی Shall We Dance میشويد.
[سايت رسمی فيلم]
[تريلر فيلم]
پینوشت: از مفرح بودن فيلم و سرخوشی آدمهايش که بگذريم، مهمترين حسن فيلم بازی جنيفر لوپز بود؛ يک بازی سرد و کنترلشده که باعث میشود از اين به بعد با احترام بيشتری دربارهاش صحبت کنيم!
■ بعضی وقتها کوبيدن يک فيلم اصلا شجاعت و استعداد ويژهای نمیخواهد:
«جايی برای زندگی» خيلی فيلم بدیست! يک فيلم بیهدف پرهزينهی پربازيگر که انگار بزرگنيا آن را فقط برای اعلام حضور پس از چند سال دوری ساخته و پس از تمام شدناش تنها عبارتی که میتوان برای آن بهکار برد، واژهی ويرانکنندهی "که چی؟" است!
برادرانه نصيحتتان میکنم که فريب تيزرهای پرتعداد فيلم را نخوريد و وقتتان را با ديدن اين فيلم هدر ندهيد. برای آخر هفتهتان به فکر برنامهی بهتری باشيد.
■ بعضی وقتها يک فيلم را میشود به همه توصيه کرد؛ بیهيچ جسارتی:
Finding Neverland فيلمیست برای آنها که هنوز شيفتهی روياهای کودکیشان هستند و هنوز هم خوابهای رنگی عجيب و غريب میبينند. داستان دربارهی نمايشنامهنويسی بهنام جی. ام. بریست که خيلیها معتقدند نويسندهی داستان پيتر پن اوست و فيلم دورهای از زندگی بری را نشان میدهد که با چند کودک يتيم آشنا میشود و برای شاد کردن آنها دست به هر کاری میزند و در نهايت پيتر پن را بهخاطر آنها روی صحنه میبرد.
جانی دپ موجود دوستداشتنی و قابل احترامیست که انگار ساخته شده برای بازی کردن نقش آدمهای عجيب و غريب و گاهی اوقات حضورش میتواند دليل کافی برای ديدن يک فيلم باشد. از طرفی کيت وينسلت هم آرام آرام در قامت ستارهای درمیآيد که از جذابيتهايش در فيلمهای متفاوت و خارج از جريان غالب هاليوود استفاده میکند.
[سايت رسمی فيلم]
■ بعضی وقتها میشود فيلمی را برای بچهها معرفی کرد که با هيچ وصلهای به آنها نمیچسبد:
پيشنهاد میکنم ايران جمعهی اين هفته را از دست ندهيد، چون صفحهی سوم بخش کودک و نوجواناش بهطور کامل اختصاص دارد به معرفی فيلم و کاميکبوکهای Sin City.
"... قدرت طراحی فرانک ميلر شگفتانگيز است. او اکثر احجام و پرسپکتيوها را از طريق بازی با سطوح مشکی و سفيد میسازد، مثل ساختمانها، اتاقها و اندام انسانها. اصلا کميک استريپ «شهر گناه» يک بازی تصويری بين سطوح سياه و سفيد است..."
دربارهی کاميک بوک Sin City ـ مانا نيستانی
shall we dance besiaar ham filme khoobie. shaayad tanha za'fe bozorgesh paayaanbandie ziaadi akhlaaghio paabande khaanevaadash baashe, makhsoosan gole sorkh gereftane richard gere, va ellaa vaghan filme doostdashtanie eeye.
خیلی بیمعرفتیه که جنیفر لوپز رو تازه داخل آدم به حساب بیاریم! درسته که خوانندهی حسابی نیست اما بازیگر خوبیه. به جز فیلم سیندرلاییش البته!
سلام حميد جان ! باهات موافقم ! Shall we dance فيلم خوبيه . اما يك نكته برام تعجب انگيزه . اونهم اظهار نظرت در مورد جنيفر لوپز كه احتمالا با فيلمشناسيش آشنايي نداري . جنيفر لوپز در ابتداي بازيگريش و وقتي اصلا شاخته شده نبود براي بازي در فيلم جك به كارگرداني فرانسيس فورد كاپولا انتخاب شد كه هر چند فيلم محجوري از كاپولاست اما خب بازي جيفر لوپز و رابين ويليامز مورد توجه قرار ميگيره . سال بعد از ون در دو فيلم ديدني چرخش به كارگرداني اليور استون و سلنا به كارگرداني گرگوري ناوا بازي ميكنه كه براي فيلم سلنا كانديد گلدن گلوبز ميشه . سا ل بعد از اون هم استيون سودر برگ بزرگ براي فيلم به ياد ماندني خارج از ديد باهاش قراردادي ميبنده . قراردادي كه دستمزد لوپز در اونموقع ازش به عنوان گرون ترين دستمزد يك بازيگر زن لاتين در طول تاريخ گفته نامبرده ميشد . و بازي فوق العاده ي جنيفر لوپز و جورج كلوني باعث شده كه خارج ازديد جزو پنج فيلم اول سودر برگ باشه . هر چند لوپز بعد از خارج از ديد در مسير بعضي از فيلمهاي تجاري قرار مييره اما خب در فيلمهاي قابل دفاعي هم مثل سلول و ... بازي ميكنه . جالب اينجاست اگه بدوني جنيفر بري بازي در [ يك زندگي ناتمام ] در كنار رابرت ردفورد و مورگان فريمن كه در دو ماه آيند اكران ميشه اميد زيادي براي كانداتوري اسكار داره .. فيلمي كه ازش به عنوان اميد اصلي ميرامكس براي ضيافت اسكار امسال نامبرده ميشه . / واسه ي پرحرفي منو ببخش . / شاد باشي ...
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز