زيبارويی در سرزمين‌های شمالی زندگی می‌کند
او نيکوترين بانوی زمين است
کرشمه‌ای از او کافی‌ست تا شهر، آشوب شود
اشارت دوم کشور را به نابودی می‌کشد

ديگر شهر و کشوری نمانده که چنين زيبارويی را ستايش کند...*

آنها که می‌گويند خيلی وقت است داستان‌ها تمام شده‌اند و ديگر داستانی برای تعريف کردن نمانده و همه‌ی آنها تکراری‌ شده يک‌جورهايی درست می‌گويند، اما يک عنصر مهم را فراموش می‌کنند و آن‌هم خلاقيت است که می‌تواند هر داستان رنگ و رو رفته‌ای را جان تازه‌ای بدهد.
«خانه‌ی خنجرهای پرنده» (House of Flying Daggers) هم يکی از همين داستان‌های تکراری‌ست و از قضا يکی از تکرارشده‌ترين آنها؛ ماجرای عشق دو مرد به يک زن. اما ژانگ ييموی نويسنده آن‌چنان اين داستان را پرورش می‌دهد و در ميان داستانک‌ها و ماجراهای ريز و درشت ديگر می‌پيچاند و ژانگ ييموی کارگردان چنان رنگ و لعابی به اين فيلم‌نامه می‌دهد که به‌جرات می‌توان آن را يکی از درخشان‌ترين عاشقانه‌های سينما دانست.
ژانگ ييمو قبل از اينکه يک کارگردان ماهر و فيلم‌نامه‌نويسی خبره باشد، يک تصويرساز و نقاش چيره‌دست است و فيلم آخرش هم مثل «قهرمان» به لحاظ بصری اثر ماندگاری از کار درآمده، به‌عنوان مثال نگاه کنيد به دقايق پايانی فصل مبارزه در جنگل که ييمو آرام‌آرام شروع می‌کند به هاشورزدن تصوير و در نهايت قهرمانان‌اش را ميان اين هاشورهای ريز و درشت زندانی می‌کند يا سکانس نهايی داستان که ناگهان بارش برف شروع می‌شود و علاوه بر تضادی که با رنگ قرمز خون پديد می‌آورد زمينه‌ساز نمايش يک عشق اسطوره‌ای و غيرمادی نيز می‌شود.

دو فيلم موخر ژانگ ييمو (فيلم‌های قديمی‌ترش را نديده‌م) يک حسن بزرگ و مشترک دارند؛ آن هم جادوی سينماست. جادويی که می‌تواند از دل يک فيلم اکشن چينی مملو از صحنه‌های شمشيربازی ميان زمين و هوا، يک داستان شاعرانه و عاشقانه بيرون بکشد که تا سال‌های سال از بين نرود. باور کنيد سينما چيزی جز همين جادو نيست.

[*] ترجمه‌ی شعر عنوان‌بندی فيلم.

و چقدر قشنگ تصويرش كردي ...

دوم ..

متاسفانه هنوز موفق به ديدن اين فيلم نشدم ولي تا جايي كه يادم هست فيلم قهرمان رو در عرض يك هفته 4 بار ديدم و هنوز هم از ديدنش خسته نمي شم !

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز