عجب فيلم غريبی‌ست اين Old Boy (فکر کنم ترجمه‌ی درستش بشود «پير پسر»). يک فيلم فرم‌گرای ساديستيک درباره‌ی زنا با محارم که اگر بتوانيد از لايه‌ی خشنی که آن را در بر گرفته رد شويد، به‌راحتی تا انتهای داستان تشنه نگه‌تان می‌دارد. نحوه‌ی روايت نه‌چندان عادی فيلم و صحنه‌های عجيب و غريبی که حتی در چنين فيلم ساختارشکنی هم غيرمنتظره‌اند، بزرگ‌ترين نقاط قوت فيلم‌اند. اما همان‌طور که گفتم شرط اول برخورد با چنين فيلم‌هايی اين‌ست که بتوانيد از لايه‌ی آزاردهنده‌ی رويی آن رد شويد و به خود درام و سينما برسيد، اتفاقی که برای من در فيلمی مانند Bad Education (بدآموزی ـ پدرو آلمودوار) نيفتاد و هنوز هم فکر می‌کنم آن فيلم بدترين اثر آلمودوار است. اما در Old Boy چون می‌شود سرخوشی‌ها و بازيگوشی‌های کارگردان را در فيلم ديد، به نظرم ارتباط با داستان ساده‌‌تر است و راحت‌تر می‌شود به‌عنوان مثال از صحنه‌ای که شخصيت اصلی با قيچی زبان خودش را قطع می‌کند، صرف‌نظر کرد.

Old Boy

در کنار اين بازيگوشی‌های فُرمی، چيزی که خيلی به فيلم کمک کرده نحوه‌ی روايت ماجراست و هنر کارگردان و فيلم‌نامه که تا انتهای داستان گره‌ش را باز نمی‌کند و دستش رو نمی‌شود. می‌دانيد، در اين‌جور فيلم‌ها که قرار است پازل ماجرا آرام آرام و از آخر به اول تکميل شود و هميشه آخرين قطعه، بزرگ‌ترين و اصلی‌ترين قطعه هم هست اين قضيه‌ی باز نشدن مشت نويسنده / کارگردان تا آخرين سکانس، اساسی‌ترين عنصر فيلم است. اصلا همين عنصر است که می‌تواند فيلم را زمين بزند يا روی پای خودش بند کند. حيف است بخواهم با تعريف کردن ماجرا و مثال آوردن از خود فيلم، لذت تماشايش برای اولين بار را ازتان بگيرم.
به جرات می‌گويم که Old Boy يکی از اتفاق‌های سال 2005 سينماست.

سلام رفيق... اينم وبلاگ انگليسي، به افتخار خود خودت
http://cyberfaith.blogspot.com
البته افتخارش را زياد مطمئن نيستم، ولي خوب... صفاي تو

اجتماع اینترنتی وبلاگ نویسان در حمایت از مردم لبنان و فلسطین. [گل]

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز