هنوز از خلسه ی ديدن "پرده آخر" بيرون نيامده ام، اثر بی بديل واروژ کريم مسيحی چيزی بيشتر از يک فيلم بود.
واقعا کداميک بازی خورده ايم؟ ما، فروغ، کامران، رُکنی؟ پس چرا در پايان ملوک مجنون می شود؟ پس چرا کامران وارد دارودسته جامی می شود؟ پس چرا رکنی، آن بازپرس نظميه، کفشهای نظاميش را که در ابتدا معتقد بود ايرادی ندارد و مشکل از پای خودش است، به کناری می گذارد و گيوه می پوشد؟ پس چرا فروغ خانه ای را که همه دعواها سر آن بود، به بيمارستانی برای سالمندان تبديل می کند؟ ... مطمئن هستيد مجنون نشده ايم؟
احتمالا The Game ديويد فينچر نازنين رو که دو سه باری تلويزيون نشون داده، ديديد. در "بازی" فينچر اطلاعات ما همسنگ نقش اول داستان (مايکل داگلاس) است و طبيعی است که نويسنده اساس روايت ماجرا رو بر نا آگاهی ما (تماشاگران و مايکل داگلاس) قرار می دهد. اما اينجا برخلاف The Game با يک بازی روبرو نيستيم، با بازيهای متعدد و تودرتويی روبروييم و به خاطر همين بازيهای تودرتو است که "پرده آخر" در سطحی به مراتب بالاتر از The Game قرار می گيرد. اگر در فيلم فينچر تا انتها به انتظار رمزگشايی می نشينيم، در اثر کريم مسيحی از ابتدا برای ما رازها نمايان است و با علم به اينکه خدمتکارها، بازيگرانی هستند اجيرشده در هيبت نوکری و کلفتی و براساس نمايشنامه ای از کامران ميرزا حرکت می کنند به سراغ فيلم می رويم و انتظار داريم که گمراه نشويم. اينجاست که قدرت نويسنده و کارگردان ( که واروژ کريم مسيحی جامه هر دو را بر تن دارد) نمايان می شود که و کشش و تعليقی در متن ماجرا بوجود می آيد که اساسا قابل قياس با تعليق "بازی" نيست. در داستان، ما بعنوان ناظر بيرونی که هيچ، بازيگران و طراح اين دسيسه هم بازی می خورند و نقش ها و آدم ها مدام رنگ عوض می کنند. شايد تنها کسی که در داستان از ابتدا تا انتها با او مشکلی نداريم و جامه عوض نمی کند، بازيگر عاشق پيشه ايست که اگر در قامت راننده فروغ هم ظاهر شود، همچنان او را شيفته دختر جامی می بينيم.
اما به راستی پرده آخر را که نوشت؟

پی نوشت :: حالا که حيدريان - معاونت سينمايی وزارت ارشاد - داره تقريبا همه کارگردانها رو پشت دوربين مياره، ايکاش يک سراغی هم از کريم مسيحی نازنين بگيره و بعد از 13-14 سال از ساخت "پرده آخر"، باعث بشه دومين فيلمش رو کليد بزنه. باورتون می شه پرده آخر، اولين و آخرين فيلم يه کارگردان باشه؟

نمي دانم چرا هر چي فكر مي كنم فيلم ديگري از اين كارگردان يادم نمياد... يعني همين يك فيلم رو ساخته يا سن و سال من قد نميده؟

من دو بار فیلم پرده ی آخر رو دیدم و حتی بار دوم خیلی بیشتر خوشم اومد..فیلیمی رو ندیدم که تا آخر اینقدر تو آدم تعلیق ایجاد کنه(کلمه شو درست گفتم؟) به نظر من تو فیلمهای ایرانی یه شاهکار اومد..بازیهایشون هم عالی بود..صمیمی فر..فریما فرجامی ..هاشم پور که تا اونموقع فیلمهای تجاری بازی کرده بود..برعكس فيلمهاي ديگه ايراني اصلا كند و كشدار نبود و خيلي محسنات ديگه!

سلام و چون دوباره راجع به اين اثر واقعا زيبا و خوش ساخت نوشتي منم دوباره كامنت مي ذارم كه همه چيز اين فيلم واقعا عالي بود و واقعا حيف كه ديگه كاري از كريم مسيحي نديديم.

كريم مسيحي با همان يك فيلمش خودش را تثبيت كرد.اتفاقا دو هفته پيش ديدمش.با يكي دوتا از دوستان بوديم.گفت مي نويسد ولي نگفت كه مي خواهد چيزي بسازد.تنها كار او دي اين سالها مستندي بود كهخ سال قبل در جشنواره پخش شد..حيف از كريم مسيحي ها....ايكاش مثل استادش حداقل فيلم نامهيش را چاپ مي كرد...

آخ آخ حيف يادم رفت ببينم

سلام احوالت آقا!؟ من یه چند روزی نبودم، نشد از بابت لینکای صوتی تشکر کنم به هر حال ممنون :)

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز