نمايش "اسب‌ها؛ سال 59 هجری شمسی" ماجرای مردی به‌نام يحيی است که در نزديکی کوفه به‌نگهداری از اسب‌هايش می‌پردازد و ناخواسته در مسيری قرار می‌گيرد که اسب‌هايش در جنگ عليه امام حسين شرکت می‌کنند. داستان از صبح عاشورا آغاز می‌شود و با پايان گرفتن روز و برگشتن اسب‌هايش و روايت آنها از جنگی که درگرفته، به اتمام می‌رسد.
از ديالوگ‌های جذاب و دلنشين نمايش (که شاخصه کارهای رحمانيان است) بگذريم، طراحی صحنه و دکورهای نمايش فوق‌العاده چشم‌نواز است. از طرفی حضور بازيگران پرشماری که نقش اسب‌ها را بازی می‌کنند و حرکات منظم و موزون آنها درکنار موسيقی زيبای نمايش جذابيت اثر را دوچندان کرده است. از بازيگرانی هم که نقش‌های اصلی را برعهده دارند انتظاری جز چنين تقش‌آفرينی‌های روان و دلنشينی نمی‌رود؛ علی عمرانی (و بعضی شبها رضا عمرانی) به‌نقش يحيی، رضا بابک در نقش اشدق (مردی ايرانی که نزد يحيی کار می‌کند و برای اسلام‌آوردن شک دارد)، بهناز جعفری به‌نقش مريم و داود رشيدی در نقش يوسف اسبی (که تيمارکردن اسب‌ها و صخبت با آنها را به يحيی آموخته و مراد او به‌شمار می‌رود).

پيشنهاد می‌کنم اگه وقت دارين حتما يه شب به ديدن آخرين نمايش گروه پرچين به‌کارگردانی محمد رحمانيان که به مهدی فتحی تقديم شده، بريد. مطمئن باشيد چيزی از دست نمی‌دين. فکر کنم تا اواخر خرداد روی صحنه باشه، هر روز به‌جز شنبه‌ها ساعت 7، تالار اصلی تئاتر شهر.

[عاشورا و راويانی ديگر - مطلبی درباره نمايش اسب‌ها در بخش تئاتر کاپوچينو]
[عکس‌های نمايش در ستون عکس کاپوچينو]
[سايت شخصی محمد رحمانيان - هنوز کاملا راه نيوفتاده]

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز