"بايد بپذيريم که تئاتر ما ـ حداقل در بخش متن ـ دچار يک مشت «ققنوس» شده که هر شب در بستر خود میسوزند و صبح فردا ـ اول وقت ـ از آتشی که خودشان و نوشتههایشان افروختهاند، «ققنوس» ديگری زاده میشود."
اگر خاطرتان باشد پيش از اين اشارهی کوچکی کرده بودم به دفترهای تئاتر نيلا که هرازچندگاهی بههمت انتشارات نيلا منتشر میشوند و مجموعهای هستند از نمايشنامههايی کوتاه و نوشتههايی دربارهی تئاتر. شمارهی پنجم اين دفترها هم يکی، دو ماهی میشود که منتشر شده و اين جملهی بالا هم به نقل از نامهایست که محمد چرمشير به محمد رحمانيان نوشته و در اين شماره چاپ شده. توصيه میکنم حتی اگر گاه گُداری، گذارتان به چهارراه ولیعصر میافتد و اين روزها حيران ماندهايد که چرا در آن ساختمان قديمی تئاتر شهر، هيچ اتفاقی نمیافتد؛ اين نامه ـ و اين دفتر ـ را بخوانيد.
"چند وقت پيش، از يکی از اين «ققنوس»های خودمان نمايشنامهای خواندم که در صفحهی اول آن، نمايشنامهاش را تقديم کرده بود به بهرام بيضايی، ساموئل بکت، ويليام شکسپير و محمدرضا گلزار... بامزه اينکه در جوف متن از من خواسته بود هرکدام از اين آقايان را ـ که در تقديميه نام برده شدهاند ـ ديدم، متن را به درگاهشان پيشکش کنم. و من هم همهی تلاشم را برای اين کار کردم؛ اما متاسفانه آقايان بيضايی و گلزار را پيدا نکردم."
نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز