
برای من بهعنوان یک مخاطب حرفهای مطبوعات ـ و احتمالاً یک مطبوعاتی سابق ـ هیچچیز بدتر از این نیست که بخشهای مختلف یک نشریه یکدست و در یکسطح نباشند. مثلاً نمیتوانم درک کنم که چرا روزنامهای مثل کارگزاران که بخشهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگیاش اینقدر خوب و حرفهای و باهویتاند، بخش ورزشیاش اینقدر زرد و «ناصر احمدپور»یست. یا چرا شهروند امروز که تنها هفتهنامهی تحلیلیِ این روزهاست، بخشهای سینمای ایران و موسیقیاش بیهویتاند و هروقت سعی کردهاند پروندهای جمع کنند، شدهاند مجموعهای از گفتوگوهای پخش و پلا با آدمهای مختلف که بیش از هرچیز «بزن دَر رویی» بودهاند. یا روزنامهای مثل اعتماد ملی چرا بهجز بخش ورزشی و اجتماعیاش، هیچ صفحهی دیگری ندارد که بشود حداقل تیترهایش را با چشم دنبال کرد.
بدیهیست که در هر مجموعهای یک چیزهایی لنگ میزنند و یک چیزهای دیگری جور آنها را میکشند، اما فکر میکنم یکی از اصلیترین وظایف یک سردبیر/مدیر همین یکدست کردن اجزای مختلف مجموعهش است. وگرنه یک نرمافزار غلطیاب هم میتواند غلطهای املایی و کلمات «حساس» را از مطلب حذف کند و نیازی به یک سردبیر نیست.
همین روابط غیرحرفهایست که باعث میشود در نهایت همهچیز قائم به فرد باشد و یک مجموعه، تبدیل به یک سازمان با هویت نشود.
مرتبط:
[رسانههای بیهدف]

این حرف شما رو منم موقع روزنامه خوندن حس میکنم.
تازگیها خوندن هیچ روزنامهای کاملا به آدم نمیچسبه. گاهی مصاحبهها جوریه که آدم حس میکنه مصاحبهگر میخواد سوادشو بکنه تو چشم مصاحبهشونده و یا به زور میخواد حرفی رو از دهنش بکشه. یا گاهی خبرهای مال دوسه سال پیش اینترنتو ترجمه میکنن. اخبار حوادثش هم حتی چپاندر قیچیه و هیچ خبری با همون خبر در روزنامهی دیگه نمیخونه.
راستی حمیدرضا جان شما یه زمانی یه قولی به ما دادید ها...
من فکر میکنم یا این در هم ریختگی ای که توی جامعه از هر سو داره موج میزنه گاهی همین تیکه های کوچیکی که میشه بهشون دل خوش کرد رو باید روی چشم گذاشت.. هر چند که اونهایی هم که به قول شما و گاهی هم ما قابل تمجید و تشکرند گاها جرات زدن خیلی از حرفها رو هم حتی در لفافه ندارند...
سلام...چه جالب...اينها رو ما كه زياد با كار مطبوعات آشنا نيستيم زياد متوجه نشيم...اما بنظرم اكثر نشريات اين روزها اينطوري اند.
آخ که دل ما خون است از دست امیر قادری و بخش سینمای ایران شهروند! از محمد قوچانی بعید بود که این بخش مجلهاش را زرد کند! ولی این کار را کرد! یک پیشنهاد: همه با هم یک نامه امضا کنیم خطاب به قوچانی که بخشهای سینمای ایران و موسیقی را ترمیم کند! موافقید؟
وقتی جناب امیر قادری و محسن آرزم به همرا تیم مافیایی شان همه ی مجلات و هفتنامه ها و روزنامه ها رو قبضه کرده اند و سلیقه عجیب خودشون رو به خورد مخاطب می دن چه کاری از ما بر میاد؟
کاملا با نظر بنده ی خدا موافقتم
یه نگاهی به همین سه نشریه و روزنامه بنیندازید تا خیلی چیزها رو دستگیری کنید، اینکه درون لوپ انتقاد از روزنامه ها برآیید همان چیزیست که سردبیر و مدیر مسئول میخواهند
جوكر جان! اولا كه محسن آزرمو نه آرزم! این از این! بعدش هم این بنده خدا چه تیم مافیاییای داره؟ چه سلیقهی عجیبی داره؟ مطمئنی نوشتههای آزرم رو خوندی؟! این جوری كه تو نوشتی من شك دارم! شهروند اگه بخش سینمای جهان نداشته باشه من دق میكنم! ولی شما نه انگاری.
حمیدرضا:
موافقم. کار محسن آزرم و امیر قادری بسیار با هم متفاوت است و بهخاطر همین عامدانه بخشهای مورد نظرم را ذکر کردهام که اشتباه نشود.
ejtemai etemadmellli ra ham be khatere dusti ba bazia migi khandany hast digae vaellla be nefrine khoda ke nemiarze an safhe bad.khandae dar hast ghezavatet.
به نظر من که اعتماد ملی اصلا روزنامه جالبی نیست در مورد کارگزاران و شهروند امروز موافقم...

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین
سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمیشود.
چند نکته دربارهی روزمرگی
حمید امجد
بهمن جلالی درگذشت
مرگهای ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین
زندگی را در تابه سُرخ کنید
دربارهی «جولی و جولیا» | محسن آزرم
آشپزخانهی راز
پویان و سیما به آشپزخانه میروند
در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز


