یک/ «جدید» روی پیشخوان آمده. همان‌طور که در مطلب قبلی هم نوشتم هادی حیدری در دوره‌ی تازه سردبیر است و تغییرات مثبتی هم در همین شماره انجام داده. من هم چیزکی درباره‌ی Watchmen و کامیک بوکش نوشته‌م و اگر اتفاق عجیبی رخ ندهد قرار است هر شماره چنین مطلبی داشته باشم.
البته هنوز «جدید» با ایده‌آلی که از یک مجله‌ی کامیک در ذهن‌مان است و در ولایاتِ فرنگ می‌بینیم فاصله دارد، اما به دوره‌ی تازه خوش‌بینم.

دو/ «صداها» تنها در مقیاسِ سینمای این سال‌های ایران می‌تواند فیلم قابل قبولی باشد وگرنه همه‌مان می‌دانیم که فیلم، اصل نیست. نسخه‌ی کپی شده‌ای‌ست از نمونه‌های متعددِ هالیوودی. همان‌طور که «تقاطع» اصل نبود.
حتی اگر از این هم با اغماض بگذریم، برای‌م سوال است چرا فیلمی که اسمش صداهاست و حلقه‌ی اتصالی قصه‌هایش همین صداست، وقتی رویا نونهالی به آتیلا پسیانی لگد می‌زند از همان اِفِکتی استفاده کرده که در درگیری کیانیان و پسیانی می‌شنویم؟ احتمالا اگر جمشید هاشم‌پور هم در گوشه‌ای از فیلم به صورت یک پسربچه مُشت می‌زد، کارگردان و صداگذار محترم سراغ همین افکت می‌رفتند. یا مثلا چرا دعوای پسیانی و کیانیان که یکی از کلیدی‌ترین سکانس‌های فیلم است، این‌قدر تصنعی از آب درآمده؟

خودِ فیلم که فیلم مهمی نیست، اینها را برای این نوشتم که خودم یادم نرود فیلمی که در گروه اکران فرهنگی راهی سینماها شده و در قیاس با فیلم‌های روی پرده، یکی از دو فیلمی‌ست که توصیه‌ش می‌کنم، چه‌طور فیلمی‌ست.

سه/ «رویش» تازه را دوست دارم و خوشحالم برای خسرو که نزدیک شده است به ایده‌آل‌هایش در یک مجله‌ی اینترتینمنت. آن مشکلی که با چند پاره بودنِ «نسیم» داشتم، اینجا دیگر نیست و سلیقه‌ی واحدی بر کلیتِ ماجرا حاکم شده. هرقدر سلیقه‌مان در سینما از هم دور است، ذائقه‌ی مطبوعاتی خسرو را دوست دارم. کارش را بلد است.

چطور فیلم اصلی را هالیوودی می‌نامید ولی فیلمی که کپی بسیار مزخرفی از آن است را می‌تواند فیلم قابل قبولی باشد؟ گاسپارنوئه یکی از پیروان تارانتینو کجا؟ فرزاد موتمن و سعید عقیقی کجا؟

به قول علی لطفی: تفاقا فرصت خیلی خوبی است اکران صداها. جا دارد مصاحبه‌های گاسپارنوئه ترجمه شود. این که چقدر خود را مدیون تارانتینو می‌داند. چقدر تاثیر گرفته. بعد برسیم به کسی که در فضای "برگشت ناپذیر" نشخوار کرده و یک ورژن مبتذل ایرانی شده تحویل داده. رسیدن از قتل به کتاب کادو دادن در فلاش بک هم به نظر خودشان حرکت از دل تاریکی به روشنایی بوده... حتمن بوده.

آنوقت می‌شود بیشتر صحبت کرد، درباره کسی که از شاگردان تارانتینو تقلید می‌کند و آنوقت به جای ادای دین فحش نامه برای تارانتینو می‌نویسد. خب اشکالی هم ندارد. آنوقت سوال آقای عقیقی را باید دو دستی به سمت خودش تعارف کرد: ببخشید! دستشویی کجاست؟

نامزدهای اسکار ۲۰۱۰
گاردین

سلینجر درگذشت
دیگر کسی مزاحم آقای نویسنده نمی‌شود.

چند نکته درباره‌ی روزمرگی
حمید امجد

بهمن جلالی درگذشت
مرگ‌های ۸۸ تمامی ندارد؟ | عکس آنلاین

زندگی را در تابه سُرخ کنید
درباره‌ی «جولی و جولیا» | محسن آزرم

آشپزخانه‌ی راز
پویان و سیما به آشپزخانه می‌روند

در رثای دیوید لوین که به سایه رفت
نیویورک تایمز